قرآن

حفظ قرآن ، حافظ قرآن ، روش حفظ ، کلاس حفظ غیرحضوری

قرآن

حفظ قرآن ، حافظ قرآن ، روش حفظ ، کلاس حفظ غیرحضوری

نکات حفظ جزء 17

نکات مهم برای راهنمایی در یادآوری محفوظات جزءهفده:  

توجه: مطمئنا دانستن ترجمه ، مفاهیم، تفسیر و شان نزول آیات بهترین راهنما برای یادآوری آیات است ولی راههای میان بری برای خودم در نظر گرفتم که شاید به دردتون بخوره: 


  

  

نکات جزء 17

*-ص322: تنها در آیه 7 این سوره جمله " و ما ارسلنا قبلک الا رجالانوحی ..."  کلمه (مِن) ندارد ودر بقیه موارد بصورت " و ما ارسلنا مِن قبلک الا رجالانوحی ..."  آمده است.(109 یوسف – 43نحل)

*-ص324: تشابه مکانی و شروع آیه 30 با آیه 48 نحل باعث انتقال آنها به هم می شود دقت کنید.

*-ص 326 : تلاوت آیات 45 الی 47 از حفظ به تمرین بیشتری نیاز دارند .

*- ص 330: جمله آغازین آیه های انبیاء 94  و 112 طه  " ف (و) من یعمل من الصالحات و هو مومن ..." مشابه است و در حالی که در آیات مشابه دیگر (124 نساء و 97 نحل که " من ذکر و انثی"  دارند) ، دقت کنید.

*- ص 331: توصیه می شود قبل از شروع حفظ سوره حج ، سوره انبیاء را تپبیت کنید . ضمنا مرور آیات ابتدای صفحه این سوره باهم و مرور آیات انتهای صفحه این سوره باهم به طور جداگانه مفید است .

*-ص 332 :در آیه 5 کلمه " ثمّ " 5 مرتبه تکرار شده و این نکته به حفظ و مروربهتر آن کمک می کند .

*-ص338: تلاوت آیات این صفحه از حفظ به تمرین بیشتری نیاز دارند .

*-ص339: تلاوت آیات این صفحه از حفظ به تمرین بیشتری نیاز دارند .

*- ص 341: مرور آیات ابتدای صفحه این سوره باهم و مرور آیات انتهای صفحه این سوره باهم به طور جداگانه مفید است .

 

 

خوراکیها در قرآن


نام خوراکیهایی که در قرآن آمده است :


ردیف

نام خوراکی

مرتبه در قرآن

الفاظ قرآنی

آدرس آیات

1

انار

3

رمّان

انعام99 و 141 – الرحمان68

2

انجیر

1

تین

تین1

3

انگور

11

اعناب

 

4

پیاز

1

بصل

بقره 61

5

خرمای تازه

1

رطب

مریم25

6

خیار چنبر

1

قثّاء

بقره61

7

زیتون

6

زیتون

انعام 99  و 141 – نحل 11 – نور35 – عبس29 – تین 1

8

سبزی خوردن

1

بقل

بقره 61

9

سیر

1

فوم

بقره 61

10

عدس

1

عدس

بقره 61

11

عسل

2

شراب - عسل

نحل 69 – محمد15

12

کدو

1

یقطین

صافات 146

13

گوشت

12

لحم

 

14

ماهی

5

حوت -حیتان

اعراف163 – کهف61 و 63 – صافات ا42 – قلم 48

15

موز

1

طلح

واقعه29

16

نان

1

خبز

یوسف 36

17

کلمه میوه

14

فاکهه - فواکه

 

اعضای بدن در قرآن

نام اعضای بدن که در قرآن آمده است :


ردیف

نام عضو

مرتبه در قرآن

الفاظ قرآنی

آدرس آیات

1

آرنج

1

مرافق

مائده6

2

استخوان

13

عظام - عظم

بقره 259 – اسراء 49 و 98 – مریم 4 – مومنون 14 و 35 و 89 – یس 78 – صافات 16 و 53 – واقعه 47 – نازعات 11

3

انگشت

5

اصابع – انامل - بنان

بقره 19 – آل عمران 119 – انفال 12 – نوح 7 – قیامه 4

4

بند اول(سر) انگشت

1

انامل

آل عمران 119

5

بازو

1

عضد

قصص 35

6

بدن

1

بدن

یونس 92

7

بینی

2

انف - خرطوم

مائده 45 – قلم 16

8

پا

21

اقدام - قدم – ارجل – رجل

 

9

پشت

9

ظهور – ظهر

بقره101 – آل عمران 187 – انعام 31 و 94 – اعراف 172 – توبه 35 – انبیاء 39 – انشقاق 12 – شرح3

10

پهلو

4

جنوب

آل عمران 191 – نساء 103 – توبه 3 – سجده 16

11

پوست

6

جلود

نساء 56 – حج 20 – زمر23 – فصلت 20 و 21 و 22

12

پیشانی

2

جبا – جبین

توبه 35 – صافات 103

13

پیکر

2

جسم

بقره 247 – منافقون 41

14

ترقوه

1

تراقی

قیامه 26

15

چانه

3

اذقان

اسراء 107 و 109 – یس8

16

چشم

59

بصر – عین – طرف

 

17

خون

6

دم

بقره 30 و 84 و 173 –مائذه 3 – انعام 145 – نحل 115

18

دست

36

ید – یمین

 

19

دندان

1

سنّ

مائده 45

20

دهان

13

فاه – افواه

 

21

رگ قلب

1

وتین

حاقه 46

22

رگ گردن

1

ورید

ق 16

23

روده ها

1

امعاء

محمد15

24

ریش

1

لحیه

طه94

25

زبان

16

لسان

 

26

ساق پا

3

ساق

نحل44 – قلم42 – قیامه29

27

سر

15

راس

 

28

سینه

41

صدر

 

29

شکم

6

بطن

بقره174 – نساء10 – حج20 – صافا66 – دخان 45 – واقعه53

30

صورت

42

وجه

 

31

قلب

123

قلب

 

32

برآمدگی پشت پا

1

کعب

مائده6

33

کف

2

کفیه

رعد14 – کهف42

34

گردن

10

عنق – رقاب – جید

انفال12 – رعد5 – اسراء13 و 29 – شعراء4 – سبا33 – یس8 – غافر71 – محمد4 – مسد5

35

گلو

3

حناجر – حلقوم

احزاب10 – غافر18 – واقعه83

36

گوش

15

اذن

 

37

گوشت

2

لحم

مومنون14 – حجرات12

38

لب

1

شفتین

بلد9

39

موی جلو پیشانی

3

ناصیه - نواصی

رحمان41 – علق15 و 16

حیوانات در قرآن


نام حیواناتی که در قرآ« آمده است:


ردیف

نام حیوان

مرتبه در قرآن

الفاظ قرآنی

آدرس آیات

1

اسب

6

خیل -الصافنات -الجیاد -عادیات

آل عمران 14- انفال 60 –نمل 8 – ص 31 – حشر 6 – عادیات 1

2

الاغ

5

حمار

بقره 159 – نحل 8 – لقمان 19 – جمعه 5 – مدثر 50

3

بز

1

معز

انعام 143

4

پروانه

1

فراش

قارعه 4

5

خوک

5

خنزیر

بقره 173 – مائده 3 و 6 – انعام 145 – نمل 115

6

زنبور

1

نحل

نمل 68

7

سگ

4

کلب

مائده 40 – اعراف 176 – کهف 18 و 22

8

شانه به سر

1

هدهد

نمل 20

9

شتر

14

بحیره -سائبه -ابل -جمل - ناقه - بعیره

مئده 103 – انعام 144 – اعراف 40 و 73 و 77 – هود 64 – یوسف 65 و 72 – اسراء 59 – شعراء 155 – قمر 27 – مرسلات 33 – غاشیه 17 – شمس 13

10

شته

1

قمل

اعراف 133

11

شیر

1

قسوره

مدثر 51

12

عنکبوت

1

عنکبوت

عنکبوت 41

13

فیل

1

فیل

فیل 1

14

قاطر(استر)

1

بغال

نحل 8

15

قورباغه

1

ضفادع

اعراف 133

16

کلاغ

1

غراب

مائده 31

17

گاو

9

بقره -بقر

بقره 67 و 68 و 69 و 70 و 71 – انعام 146 و 147 – یوسف 43 و 46

18

گوساله

10

عجل

بقره 51 و 54 و 92 و 93 – نساء153 – اعراف 148 و 152 – هود 69 – طه 88 – ذاریات 26

19

گرگ

3

ذئب

یوسف 13 و 14 و 17

20

گوسفند

7

وصیله -ضان -غنم -نعجه

مائده 103 – انعام 143 و 146 – طه 18 – انبیاء 78 – ص 23 و 24

21

مار(باریک)

2

جانّ

نمل 10 – قصص 31

22

مار(بزرگ)

1

حیّه

طه 20

23

مار(بسیار بزرگ)

2

ثعبان

اعراف 107 – شعراء 32

24

ماهی

6

حوت – حیتان -نون

اعراف 163 – کهف 61 و 63 – انبیاء87 - صافات 142 – قلم 48

25

مگس

1

ذباب

حج 73

26

ملخ

2

جراد

اعراف 133 – قمر7

27

مورچه

1

نمله

نمل 18

28

موریانه

1

دابّه

سبا 14

29

میمون

3

قرده

بقره 65 – مائده 60- اعراف 166

*

کلمه پرندگان

18

طیر – طائر

بقره 260 – آل عمران 49 – مائده 110 – انعام 38 – یوسف 36 و 41 – نحل 79 – انبیاء 79 – حج 31 – نور 41 – نمل 16 و 17 و 20 – سبا 10 – ص 19 – واقعه 21 – ملک 19 – فیل 3

*

کلمه چهارپایان

30

انعام

آل عمران 14 – نساء 119 – مائده 1 – انعام 136 و 138 و 139 و 142 – اعراف 179 – یونس 24 – نحل 5 و 66 و 80 – طه54 – حج 28 و 30 و 34 – مومنون 21 – فرقان 44 و 49 – شعراء 133 – سجده 27 – فاطر 28 – یس 71 – زمر 6 – غافر 79 – شوری 11 – زخرف 12 – محمد 12 – نازعات 33 – عبس 32


نکات حفظ جزء16

نکات مهم برای راهنمایی در یادآوری محفوظات جزءشانزده:  

توجه: مطمئنا دانستن ترجمه ، مفاهیم، تفسیر و شان نزول آیات بهترین راهنما برای یادآوری آیات است ولی راههای میان بری برای خودم در نظر گرفتم که شاید به دردتون بخوره: 


 

*-ص304 : تلاوت آیات این صفحه از حفظ به تمرین بیشتری نیاز دارد.

*-ص 307 : به تفاوت و تشابه آیه 36 با آیه 51 سوره آل عمران دقت کنید.

*-ص 307: در آیه 38 این سوره ابتدا می فرماید "چه شنوا می شوند "  ولی در آیه 26 کهف ابتدا می فرماید خداوند " چه بیناست " . (می توان برای سهولت، در آیه 26 سوره کهف ، حرف دوم کلمه ابصر(ب) را به حرف دوم کلمه اسمع (س) بچسبانیم (بس) و هنگام تلاوت این آیات دقت کنیم)

*-ص308 : در آیه 48 با ریشه دعی دو فعل آمده ( تدعون  و  ادعوا) و در آیه 49 فعل یعبدون آمده که به علت نزدیک بودن وزن کلمه و مفهوم افعال در دو آیه جابجا می شوند . دقت کنید

*-ص309 : جمله پایانی دو آیه 41 و 56 مشابه است .

*-ص309: جمله پایانی آیه 58 با جمله پایانی آیه 107 سوره اسراء مشابه است لیکن تفاوت زیادی هم دارد . دقت کنید .

*-ص309: انتقال صفحه 307 به 308  و  صفحه 309 به 310 را تمرین کنید .

*-ص310 : تلاوت آیات این صفحه از حفظ ، به تمرین بیشتری نیاز دارد.

*-ص311 : تلاوت آیات این صفحه از حفظ ، به تمرین بیشتری نیاز دارد.

*-ص312:کلمات آخر آیات سوره طه با وزن یکسان (حرکت الف مدی) پایان می یابد.(طه – لتشقی – یخشی - ...- نخزی – اهتدی)

*-ص 315: جمله " فتنازعوا امرهم بینهم " در آیه 62 با جمله " یتنازعون بینهم امرهم " در سوره کهف مشابه است دقت کنید کلمات را جابجا نکنید . (می توانیم کد بگذاریم که در سوره طه بین دو کلمه " فتنازعوا امرهم " مد منفصل صورت می گیرد که در جمله " یتنازعون بینهم " سوره کهف اینگونه نیست .

*-ص 316:جمله "قال آمنتم له قبل ان آذن لکم " در آینده نیز تکرار خواهد شد و تنها در آیه 123 سوره اعراف جمله مشابه بصورت "قال فرعون آمنتم به قبل ان آذن لکم " آمده است . ضمنا به تشابه و تفاوت ادامه این دو آیه دقت کنید .

*-ص316: به جمله آغازین دو آیه 72 طه و 125 اعراف از نظر معنا دقت کنید.

*-ص 316:به تشابه و تفاوت دو آیه 76 طه و 31 نحل دقت کنید . احتمال انتقال این دو آیه زیاد است .

*-ص317:جمله " ... المنّ و السلوی " در آیات 57 بقره ، 160 اعراف و 80 طه آمده که تنها در سوره طه فعل آن نزّلنا می باشد .

*-ص318:  به جمله آغازین آیه 89 دقت کنید " افلا یرون الّا یرجع" .

*-ص311 : تلاوت آیات این صفحه از حفظ ، به تمرین بیشتری نیاز دارد.

*-ص320 : تلاوت آیات این صفحه از حفظ ، به تمرین بیشتری نیاز دارد.

*- ص319: به تشابه و تفاوت دو آیه 109 طه و 87 مریم دقت کنید . احتمال انتقال این دو آیه زیاد است .

*-ص320:به جمله آغازین آیه 114 دقت کنید " فتعالی الله" این دو کلمه در جمله پایانی آیه 190 اعراف هم آمده است .

*-ص320: به تشابه و تفاوت دو آیه 123 طه و 38 بقره دقت کنید . احتمال انتقال این دو آیه زیاد است .

*-ص321 : تلاوت آیات این صفحه از حفظ ، به تمرین بیشتری نیاز دارد.

*-ص321: به تشابه و تفاوت دو آیه 131 طه و 88حجردقت کنید .

 

 



مفاهیم

 

*-ص304: بگو: آیا شما را خبر دهم که زیانکارترین مردم کیست؟

آنان که در زندگى دنیا تلاششان گم و نابود مى‏شود، در حالى که مى‏پندارند (هم چنان) کار شایسته و نیک انجام مى‏دهند.

نکته‏ها:در روایات، این آیه به منکران ولایت امیر مؤمنان على علیه السلام  و کسانى که در انجام حج، امروز و فردا مى‏کنند  تفسیر شده است.

حضرت على علیه السلام فرمود: مصداق آیه، اهل کتابند که در آغاز بر حق بودند، سپس بدعت‏هایى در دین گذاشتند و گمان مى‏کردند که کار نیکى انجام مى‏دهند. آن گاه فرمود: «و ما اهل النهر منهم ببعید»، نهروانیان دست کمى از آنان ندارند.

امام حسین علیه السلام در دعاى عرفه مى‏فرماید: خدایا خوبى‏هاى ما بدى است و حقیقت‏هاى ماادّعایى بیش نیست.

همان گونه که بهره‏مندى‏ها متفاوت و داراى درجاتى است دو برابر، چند برابر، ده برابر:

 «ضعف، اضعاف، عَشْرُ أَمْثالِها» و گاهى هفت صد برابر، «فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ»  و گاهى فوق تصوّر، «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ» ، ضرر و زیان‏ها نیز داراى مراحل و تفاوت‏هایى است:

الف: گاهى معامله‏ى بدى است. «بِئْسَمَا اشْتَرَوْا»  ب: گاهى سودى ندارد. «فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ»  ج: گاهى خسارت است. «اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى‏»  د: گاهى غرق در زیان است. «لَفِی خُسْرٍ»  ه: گاهى خسارت بزرگ و آشکار است. «خُسْراناً مُبِیناً»  و: گاهى خسارت در تمام ابعاد است. «بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا»  زیانکاران چند گروهند:

الف: گروهى که کار نیک نمى‏کنند.

ب: گروهى که براى دنیا کار مى‏کنند، نه آخرت.

ج: گروهى که کار مى‏کنند و مى‏دانند که کارشان صحیح نیست.

د: گروهى که در زیانند و مى‏پندارند که سود مى‏برند.

سه گروه اوّل، ممکن است با توبه به فکر اصلاح خود و جبران بیفتند، ولى گروه چهارم چون به فکر چاره نمى‏افتند، بدترین مردمند. مثل راهبان مسیحى که خود را از لذّات حلال دنیا محروم مى‏کنند و مورد انتقاد انبیا نیز هستند، یا مثل زاهدنماهاى ریاکار.

کسانى که اعتقادات صحیحى ندارند و از پندارهاى باطل خود پیروى مى‏کنند، تنها در یک عمل خسارت نمى‏کنند، بلکه در همه‏ى برنامه‏ها زیان مى‏بینند. زیرا معیار ارزش هر کارى

انگیزه‏ى درست آن است و قرآن نیز با تعابیرى همچون: «أَ حَسِبَ، یَحْسَبُونَ، لا یَحْسَبَنَّ، أَ فَحَسِبْتُمْ» و ... از حسابگرى‏هاى متّکى به خیال و پندار بى‏اساس، انتقاد کرده است.

پیام‏ها:

1 پیامبر مأمور بیان سود و زیان واقعى مردم است. «قُلْ ... أَعْمالًا» 2 شیوه‏ى پرسش و پاسخ، از بهترین روشهاى آموزش و تربیت است. «هَلْ» ...

3 انسان در معرض غفلت از سود و زیان خویش است. «هَلْ نُنَبِّئُکُمْ» ...

4 هیچ عملى محو نمى‏شود، گرچه به نظر گم مى‏شود. «ضَلَّ سَعْیُهُمْ» 5 تکیه بر خیال نکنیم و واقع‏گرا باشیم. «یَحْسَبُونَ

*-ص310 : آیه 71 : و هیچ کس از شما نیست مگر آنکه وارد دوزخ مى‏شود، (و این ورود شما) از جانب پروردگارت حکمى قطعى است.

نکته‏ها:در تفسیر طبرى آمده است: روزى عبد اللّه بن رواحه در حال بیمارى مى‏گریست، همسرش نیز با دیدن او به گریه افتاد. عبد اللّه پرسید: تو چرا اشک مى‏ریزى؟ گفت: به خاطر گریه‏ى تو. عبد اللّه گفت: ولى من به خاطر این سخن خداى متعال مى‏گریم که فرمود: «إِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وارِدُها» ورود ما به دوزخ قطعى است، امّا من نمى‏دانم از آن نجات مى‏یابم یا خیر؟

این آیه باید در کنار آیات و روایاتى که مربوط به صراط است معنا شود، چون صراط پلى است که بر روى دوزخ کشیده شده است و همه‏ى مردم از روى آن عبور مى‏کنند، بعضى تند و بعضى کُند و بعضى به دوزخ مى‏افتند.

رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: روز قیامت، همه‏ى انسان‏ها (چه خوب و چه بد) وارد جهنّم مى‏شوند، ولى آتش به مؤمنین زیانى نمى‏رساند، همچون حضرت ابراهیم که آتش بر او سرد شد. بنا بر این آیه‏ى مورد بحث که ورود همگان را به دوزخ حتمى مى‏داند، با آیاتى که مى‏گوید: مؤمنین از دوزخ دورند  منافاتى ندارد. زیرا از سویى وارد دوزخ مى‏شوند، و از سوى دیگر با لطف خداوند آسیبى نمى‏بینند.

البتّه ممکن است بگوییم که ورود به معناى عبور است، نه داخل شدن. چنان که در مورد حضرت موسى علیه السلام آمده است «وَرَدَ ماءَ مَدْیَنَ» یعنى به کنار آب شهر مَدین وارد شد، نه آنکه داخل آب شد. یا آنکه بگوییم: مراد از کلمه‏ى «مِنْکُمْ» در آیه‏ى مورد بحث، گروه‏هایى هستند که در آیات قبل ذکر شده‏اند، یعنى طرفداران شیطان. و مراد از نجات متّقین، نجات کسانى است که از کفر و شرک نجات یافته‏اند. یعنى همه‏ى هواداران شیطان وارد دوزخ مى‏شوند، امّا کفّار و مشرکین در آنجا باقى مى‏مانند و لکن گناهکارانى که به شرک و کفر آلوده نبوده‏اند، ولى فاسق بوده‏اند سرانجام آزاد مى‏شوند.

پیام‏ها:1 قیامت و مراحل آن، حساب شده و دقیق است. «لَنَحْشُرَنَّهُمْ ... لَنَنْزِعَنَّ ... إِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وارِدُها» 2 خدا داراى سنّت‏ها و برنامه‏هاى قطعى و حتمى است. «کانَ عَلى‏ رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیًّا

*-ص312: همانا کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‏اند به زودى خداى رحمان براى آنان محبّتى (در دلها) قرار مى‏دهد.

نکته‏ها:بارها دیده‏ایم که هر گاه انسان‏هاى با ایمان و صالح از دنیا مى‏روند، حتّى افراد لاابالى و فاسق هم در غم فرو مى‏روند و ناخودآگاه به عزا مى‏نشینند و اشک مى‏ریزند و یادش را گرامى داشته، قبرش را زیارت مى‏کنند و یا خاطراتش براى دیگران بازگو مى‏کنند. همه اینها به خاطر فطرت پاک و کمال‏دوستى انسان است.

آرى، کسى که تنها به خدا دل ببندد، خداوند هم دل‏هاى مردم را به او متوجّه مى‏کند. کسى که به یاد خدا باشد، خداوند او را یاد مى‏کند. «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ»  از امام صادق علیه السلام روایت شده است: ولایت امیر المؤمنین علیه السلام پاداشى است که خدا به مؤمنان داراى عمل صالح مى‏دهد. و نظیر این روایت از پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله در مورد مهر و محبّت اهل ایمان به علىّ علیه السلام آمده است.

پیام‏ها:1 ایمان بدون عمل و عمل بدون ایمان، کارساز نیست. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا» ...

2 ایمان و کار شایسته، کلید محبوبیّت نزد مردم است. «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ ... وُدًّا» هر گاه دیدیم محبوبیّت ما کم شده، عقیده یا عملکرد خود تجزیه و تحلیل کنیم. زیرا که وعده‏ى خداوند تخلّف ندارد.

3 محبوب‏شدن به دست خداست. «سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ» دلها نیز به دست اوست.

4 محبوب شدن، رحمتى الهى است که نصیب مؤمنان و صالحان مى‏شود.

 «سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ» 5 ممکن است امروز به کار شایسته‏ى شما ارج ننهند، ولى صبر و تلاش مداوم شما، در آینده به ثمر خواهد نشست. «سَیَجْعَلُ» ...

6 محبوبیّت، از الطاف و پاداش‏هاى الهى در دنیاست. «سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» (مؤمنان و صالحان علاوه بر پاداش آخرت، در همین دنیا نیز پاداش مى‏گیرند

*-ص313: آیات 25 ال 28 : (موسى) گفت: پروردگارا! (اکنون که مرا به این کار بزرگ مأمور فرمودى) سینه‏ام را برایم گشاده گردان (و بر صبر و حوصله‏ام بیفزا).

و کارم را برایم آسان فرما.

و گره از زبانم باز نما. تا (آنها) سخنان مرا (خوب) بفهمند.

نکته‏ها:همین که حضرت موسى علیه السلام به رسالت الهى مأمور گردید، چهار خواسته را از خداوند طلب نمود:

1 سعه‏ى صدر. «رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی» 2 شرایط آماده. «وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی» 3 بیان روان. «وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی» 4 داشتن وزیر. «وَ اجْعَلْ لِی وَزِیراً» چون حضرت موسى علیه السلام به مسائل متعدّد عبادى، سیاسى، انقلابى، اجتماعى، اخلاقى، فردى و جمعى مأمور شده بود و طبعاً پرداختن و توجّه لازم به هر کدام، انسان را از سایر امور غافل مى‏سازد، لذا سعه صدر در رسیدن به همه‏ى این موارد کاملًا ضرورت دارد.

سعه‏ى صدر، هم براى خود انسان لازم است، هم براى انجام مسئولیّت و کلمه «لِی» رمز آن است که دریافت وحى، نیاز به ظرفیت بزرگ دارد. چنان که در سوره انشراح در مورد پیامبر صلى اللَّه علیه و آله آمده است: «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ... فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً»

ویژگى‏هاى قلب مؤمن و کافر

قلب مؤمن و کافر هر یک جایگاه امرى است، از جمله:

قلب مؤمن قلب کافر 1 حیات. «أَ وَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ» «1» 1 مرض. «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» «2» 2 شفا. «وَ یَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ» «3» 2 قساوت. «جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَةً» «4» 3 طهارت. «امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ» «5» 3 عدم پذیرش. «أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ» «6» 4 سعه صدر. «رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی» «7» 4 مُهر خوردن. «طَبَعَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ» «8» 5 هدایت. «مَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ» «9» 5 احاطه ظلمت. «رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ» «10» 6 ایمان. «کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ» «11» 6 حجاب. «جَعَلْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً» «12» 7 سکینه. «السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ» «13» 7 قفل شدن. «أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها» «14» 8 الفت. «وَ أَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ» «15» 8 سختى. «خَتَمَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ» «16» 9 اطمینان قلبى. «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» «17» 9 برگشت و نفهمى. «صرف الله القلوب» «18» قلوبهم»

[ (1). انعام، 122. (2). بقره، 10. (3). توبه، 14. (4). مائده، 13. [.....] (5). حجرات، 3. (6). صف، 5. (7). طه، 25. (8). نحل، 108. (9). تغابن، 11. (10). مطففین، 14. (11). مجادله، 22. (12). کهف، 57.

 (13). فتح، 4. (14). محمّد، 24. (15). انفال، 63. (16). بقره، 7. (17). رعد، 28. (18). توبه، 127.

پیام‏ها:1 سعه‏ى صدر اوّلین شرط موفقیّت در هر کارى است. «رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی» 2 به جاى ترس و فرار از مسئولیّت، امکانات و مقدّمات و ابزار آن را از خداوند بخواهیم. «رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی»

__________________________________________________

3 دعا قبل از هر کارى، رمز توکّل و مایه‏ى دفع خطرات و آفات راه است، هر چند دعا خود نیز عبادت و اعلام نیاز به شمار مى‏رود. «رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی» 4 ارشاد و تربیت مردم و مبارزه با طاغوت‏ها، بستگى تام به صبر و حوصله‏ى مربى و مجاهد دارد. «رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی» 5 رسالت، با تندى و خشونت سازگار نیست. کار بزرگ، روح بزرگ مى‏خواهد.

 «رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی» (موسى علیه السلام در یک درگیرى، یک نفر را با مشت کشته بود، از این روى از خداوند طلب شرح صدر کرد.)

6 دعاى انبیا در قرآن، با اسم «رَبِّ» است. «رَبِّ» 7 دریافت الطاف الهى، روح و سینه‏اى گشاده لازم دارد. «رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی» 8 با سعه‏ى صدر کارها آسان مى‏شود. «رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی» 9 ساده‏گویى و بیان روان، کمال است. «وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی» 10 در هدایت و بسیج کردن مردم و روحیه دادن به نیروها و ارعاب و تضعیف روحیه‏ى طاغوت، زبان گویا بسیار مهم است. «وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی» 11 اصل، فهمیدن مردم است، نه اصطلاحات زیبا. «یَفْقَهُوا قَوْلِی» شرط موفقیت در تبلیغ آن است که مردم حرف مبلغ را خوب بفهمند.

13 در تبلیغ باید از هر وسیله‏اى که شناخت مردم را عمیق‏تر مى‏کند استفاده کرد.

 «یَفْقَهُوا قَوْلِی

*-ص321: آیه 132 : و خانواده‏ات را به نماز فرمان ده و بر آن پایدار باش. ما از تو روزى نمى‏خواهیم، (بلکه) ما تو را روزى مى‏دهیم، و سرانجامِ (نیکو) براى (اهل) تقوا است.

نکته‏ها:در روایات متعدّدى آمده است که پس از نزول این آیه، پیامبر صلى اللَّه علیه و آله تا چندین ماه دَرب خانه حضرت على و فاطمه علیهما السلام را مى‏زدند و در آستانه در مى‏فرمودند: «الصلاة» آن گاه به قرائت آیه تطهیر مى‏پرداختند.

هر گاه وضع زندگى رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله تنگ مى‏شد، این آیه را تلاوت مى‏فرمود، آن گاه به افراد خانه دستور مى‏دادند تا نماز بخوانند.

 «اصْطَبِرْ عَلَیْها» یعنى هم در انجام نماز وهم در امر به آن تأکید و پایدارى کن.

پیام‏ها:1 امر به معروف از کسانى اثر بیشترى دارد که خود جذب مادّیات نشده باشند.

 «لا تَمُدَّنَّ ... وَ أْمُرْ أَهْلَکَ» 2 رهبر جامعه‏ى اسلامى نباید از خانواده خود غافل باشد. «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ» 3 مرد نسبت به سرنوشت فکرى و دینى خانواده خود مسئول است و تنها رعایت امور مادّى آنان کافى نیست. «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ» 4 یکى از مهم‏ترین زمینه‏هاى امر به معروف، خانواده و نزدیکان انسان است.

 «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ» ... (دایره‏ى اهل، به زن و فرزند منحصر نیست، بلکه همه‏ى افراد خاندان را شامل مى‏شود.)

5 مبلّغ باید در مرحله‏ى اوّل به تبلیغ خانواده خود بپردازد. «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ»

6 اوّلین مرحله‏ى تربیت، کانون خانواده است. «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ» 7 فرمان به نماز از میان سایر واجبات، رمز بیمه شدن اعضاى خانواده است.

 «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ» 8 براى عدم وابستگى به زرق و برق دنیا، به نماز پناهنده شویم. «لا تَمُدَّنَّ ... وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ» 9 یکى از مصادیق روشن و بلند معروف، نماز است. «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ» 10 موضوع نماز در خانواده داراى اهمیت خاصى است، باید والدین بر آن اصرار کنند. «1» «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها» 11 امر به معروف، مداومت و پایدارى لازم دارد. «اصْطَبِرْ عَلَیْها» 12 خداوند از عبادت ما سودى نمى‏برد، ثمره‏ى آن به خود ما باز مى‏گردد.

 «لا نَسْئَلُکَ رِزْقاً» 13 سفارش به نیکى‏ها باید جدّى و همراه بیان آثار باشد. «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ ... وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى‏» 14 نماز، زمینه‏ساز پاکدامنى و تقواست. «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ ... وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى‏» 15 حسن عاقبت در سایه‏ى تقواى الهى است، نه مادّیات. «وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى‏