به نام خدا
در جلسه دوم از ۸ جلسه آموزش هستیم،و قرار هست در این قسمت مباحث (فتحه – کسره – ضمّه ) را یاد بگیریم.
فایل pdf درس هم برای دانلود قرار داده شده است .
فتحه
به این علامت (ـــــَــ) در فارسی زبر و در عربی ((فَتْحَه)) میگویند .
فتحه از کلمه (فَتْحْ) گرفته شده و در اصل (فَتْحَهٌ) بوده یعنی یک بار گشودن ، در هنگام وقف بر آخر آن ، ( طبق قواعد وقف ) تاء (ـه) تبدیل به هاء ساکن (ـهْ) میشود.
صدای فتحه متمایل به صدای « حرف الف » میباشد لذا برای نشان دادن شکل آن از حرف الف کمک گرفته اند و برای اینکه با الف اصلی کلمه اشتباه نشود به شکل الف کوچک و خوابیده روی حرف قرار داده اند :
…
علت نامگذاری آن به فتحه این است که در هنگام تلفظِ حرفی که دارای این حرف است ، لبها حالت گشودن به خود میگیرند ، مانند :
اَ بَ تَ ثَ جَ حَ خَ
دَ ذَ رَ زَ سَ شَ صَ
ضَ طَ ظَ عَ غَ فَ قَ
کَ لَ مَ نَ هَـ وَ یَ
نکته : حرف دارای فتحه را « مفتوح » مینامند .
تمرین : کلمات ذیل یک بار به صورت تفکیک و بار دیگر به صورت ترکیب نوشته شده ،آنها را بخش بخش بخوانید.
کســره
به این علامت ( ــــِـــ ) در فارسی زیر و در عربی « کَسْرَه » میگویند .
کسره از کلمه ای « کَسْرْ » گرفته شده و در اصل « کَسْرَهٌ» بوده یعنی یک بار شکسته شدن ، در هنگام وقف بر آخر آن،( طبق قواعد وقف تاء (ه) تبدیل به هاء ساکن ( هْ ) میشود .
صدای کسره متمایل به صدای « حرف یاء » می باشد لذا برای نشان دادن آن از حرف یاء کمک گرفته اند و برای اینکه با یاء اصلی کلمه اشتباه نشود به شکل یاء کوچک و بدون نقطه در زیر حرف قرار داده اند
شکل کسره نخست دارای دندانه بود بعدها به خاطر کثرت کاربرد و اختصار ، دندانه آن را نیز حذف کردند(ــِـ).
علت نامگذاری آن به کسره این است که در هنگام تلفظِ حروفی که دارای این علامت است ، لبها حالت شکستن به خود می گیرد .
نکته : صدای کسره عربی با صدای ( اِ ) فارسی کمی تفاوت دارد ، در عربی کسره متمایل به ( یاء ) میباشد ، شبیه صدای ( ایـ ) اما با کشش کمتر ، چنین صدایی در بعضی از کلمات فارسی نیز وجود دارد ، مانند :
خِیابان ، نِیاز ، منتهی در فارسی هرگاه بعد از صدای( اِ ) حرف ( یاء ) قرار بگیرد صدای ( اِ ) متمایل به ( یاء ) می شود ولی در عربی همیشه کسره متمایل به ( یاء ) تلفظ می شود ، مانند :
اِ بِ تِ ثِ جِ حِ خِ
دِ ذِ رِ زِ سِ شِ صِ
ضِ طِ ظِ عِ غِ فِ قِ
کِ لِ مِ نِ هِـ وِ یِ
نکته : حرف دارای کسره را ( مکسور ) می نامند .
تمرین : کلمات ذیل یک بار به صورت تفکیک و بار دیگر به صورت ترکیب نوشته شده ،آنها را بخش بخش بخوانید.
ضمـه
به این علامت (ــــُـ) در فارسی پیش و در عربی ( ضَمَّه ) میگویند .
ضمه از کلمه ( ضَمّ ) گرفته شده و در اصل ( ضَمَّهٌ ) بوده یعنی یک بار به هم پیوستن ، در هنگام وقف بر آخر آن ، ( طبق قواعد وقف ) تاء ( ـه ) تبدیل به هاء ساکن ( ـهْ ) میشود .
صدای ضمه متمایل به صدای ( حرف واو ) میباشد لذا برای نشان دادن آن از حرف واو کمک گرفته اند و برای اینکه با واو اصلی کلمه اشتباه نشود به شکل واو کوچک و روی حرف قرار داده اند
علت نامگذاری آن به ضمه این است که در هنگاه تلفظِ حروفی که دارای این علامت است ، لبها به هم پیوسته و غنچه می شوند .
نکته : صدای ضمه عربی با صدای ( اُ ) فارسی کمی تفاوت دارد ، در عربی صدای ضمه متمایل به ( واو ) می باشد ، شبیه صدای ( او ) اما با کشش کمتر ، چنین صدایی در بعضی از کلمات فارسی نیز وجود دارد مانند:
بُلوک ، خُروس ، هُلو ، منتهی در فارسی هرگاه بعد از صدای ( اُ ) حرفی با صدای ( او ) قرار بگیرد ، صدای ( اُ ) متمایل به ( واو ) می شود ولی در عربی همیشه صدای ضمه متمایل به ( واو ) می شود ، مانند :
اُ بُ تُ ثُ جُ حُ خُ
دُ ذُ رُ زُ سُ شُ صُ
ضُ طُ ظُ عُ غُ فُ قُ
کُ لُ مُ نُ هُـ وُ یُ
نکته : حرف دارای ضمه را « مضموم » می نامند.
تمرین : کلمات ذیل یک بار به صورت تفکیک و بار دیگر به صورت ترکیب نوشته شده ،آنها را بخش بخش بخوانید.
درس دوم هم به پایان رسید
امیدوارم موفق باشید
یا علی
به نام خدا
پیامبر اکرم (ص) میفرماید : هیچ زن و مرد مومنی نیست ، چه آزاده و چه برده مگر اینکه خداوند بر او حقّ واجبی دارد که باید ( به اندازه توانش ) قرآن بیاموزد . ( مستدرک الوسائل ، ج۱ ، ص۲۸۷)
تصمیم گرفتیم با کمک خدا آموزش روخوانی و روانخوانی قرآن کریم را در هشت جلسه برای شما قرار بدیم که این جلسه اول هست با موضوع های (حروف عربی و اسامی آنها – حروف مقّطعه قرآن – علامت های قرآن ) که با نام خدا آغاز میکنیم.
البته در پایان هر درس فایل pdf مطلب قرار داده میشود که هم از گرافیک و هم از خوانایی بالایی برخوردار هست که مشکی برای یادگیری نداشته باشید .
….
حروف عربی و اسامی آنها
برای آموختن هر زبانی نخست باید با حروف و الفبای آن زبان آشنا شد ، و ما که میخواهیم خواندن قرآن را یاد بگیریم ابتدا باید با حروف و الفبای عرب آشنا شویم .
الفبای عرب از نظر تعداد ، چهار حرف (پ ، چ ، ژ ، گ) کمتر از الفبای فارسی می باشد و از نظر شکل به استثنای دو حرف ، بقیه اشکال آن هیچگونه تفاوتی با حروف فارسی ندارد ، یکی شکل (ـه ، ه) برای حرف(ت) که در آخر بعضی از کلمات قرار می گیرد و دیگری شکل کاف بزرگ (ک) که همانند لام بزرگ (ل) نوشته می شود و برای اینکه با حرف لام اشتباه نشود ، یک کاف کوچک در درون آن قرار میدهند ، و از نظر اسم به استثنای دوازده حرف ، اسامی بقیه حروف با فارسی یکسان میباشد .
اکنون با اسامی حروف عربی آشنا میشویم :
شماره | حروف | اسم عربی | اسم فارسی | شماره | حروف | اسم عربی | اسم فارسی |
۱ | ا – ء | الف–همزه | الف | ۱۵ | ض | ضاد | ضاد |
۲ | ب | باء | بِ | ۱۶ | ط | طاء | طا |
۳ | ت | تاء | تِ | ۱۷ | ظ | ظاء | ظا |
۴ | ث | ثاء | ثِ | ۱۸ | ع | عین | عین |
۵ | ج | جیم | جیم | ۱۹ | غ | غین | غین |
۶ | ح | حاء | ح ِ | ۲۰ | ف | فاء | فِ |
۷ | خ | خاء | خ ِ | ۲۱ | ق | قاف | قاف |
۸ | د | دال | دال | ۲۲ | ک | کاف | کاف |
۹ | ذ | ذال | ذال | ۲۳ | ل | لام | لام |
۱۰ | ر | راء | ر ِ | ۲۴ | م | میم | میم |
۱۱ | ز | زاء | ز ِ | ۲۵ | ن | نون | نون |
۱۲ | س | سین | سین | ۲۶ | و | واو | واو |
۱۳ | ش | شین | شین | ۲۷ | ه | هاء | ه ِ |
۱۴ | ص | صاد | صاد | ۲۸ | ی | یاء | ی ِ |
تذکر : اسامی حروفی که به همزه ختم میشوند برای سهولت ،همزه آنها را تلفظ نمیکنیم ، مانند حرف (ب) که در کتابت (باء) مینویسند ولی در تلفظ بدون همزه (با) میخوانند.
حروف مقطّعه قرآن
اکنون که با اسامی حروف عربی آشنا شدید به راحتی میتوانید حروف مقطعه قرآن را نیز بخوانید .
از مجموع ۱۱۴ سوره قرآن ، ۲۹ سوره آن با کلماتی آغاز میشوند که باید به صورت قطعه قطعه خوانده شوند ( هر حرفی با اسم عربی آن ) و لذا به آنها « حروف مقطّعه میگویند » ، مانند :
یس که خوانده میشود یا – سین
نکته : اسامی حروفی که به همزه ختم میشوند در حروف مقطعه نیز همزه آنها تلفظ نمی شود .
اکنون با حرف مقطعه قرآن ، بدون ذکر موارد تکراری آنها آشنا می شویم :
ق – ص – ن – یس – حم – طه – الر – الم – طسم – المر – المص – حم عسق – کهیعص
نکته : هر حرفی اضافه بر شکل و اسم ، صدایی (مخرجی) نیز دارد ، بیشتر صداهای حروف در عربی با فارسی یکسانند ، تنها ده حرف است که صدای آنها مختصر تفاوتی با فارسی دارند و عبارتند از :
(( ث ، ح ، ذ ، ص ، ض ، ط ، ظ ، ع ، غ ، و ))
که ان شاءالله در بخش آموزش تجوید سایت حرف های قرآنی ، یک پست با این موضوع قرار میدهیم . (چون مربوط به روخوانی و روانخوانی نمیشه )
علامتهای قرآنی
در هر زبانی برای تلفظ صحیح کلمات از علامت های خاصی استفاده میشود تا مصوت ( صدای ) هر حرفی کاملا مشخص باشد ، در فارسی و عربی نیز چنین است ، در فارسی برای دانش آموزان مبتدی ، کلمات را علامت گذاری میکنند ولی بعد از آشنایی با تلفظ صحیح و معانی کلمات ، آن ها را بدون علامت مینویسند ، به طور نمونه کلمه «کرم» به چهار صورت « کَرَم ، کِرِم ، کُرُم ، کِرم » خوانده می شود که از معنای جمله میتوان تلفظ صحیح آن را تشخیص داد .
در زبان عربی هم چنین است ، قرآن ابتدا علامتی نداشت و عربها با توجه به معنای آیه ، آن را به صورت صحیح قرائت میکردند ، با گسترش اسلام و مسلمانان شدن اقوام غیر عرب ، لازم دیده شد که با علامت گذاری قرآن ، قرائت صحیح مشخص شود و این کار توسط شاگردان حضرت علی (ع) انجام پذیرفت و سپس توسط شیعیان آن حضرت تکیمل گردید.
علامتهای قرآن عبارتند از :
حرکات ( فتحه ، کسره ، ضمه ) حروف مدی (الف مدّی ، یاء مدّی ، واو مدّی ) سکون ، تشدید ، مدّو تنوین
( ــَــِــُـ اٰ ـــٖــ ی ـــُــ و ـــْــــٓــــّـــــًــٍــٌــ )
بیشتر علامتهای فوق در زبان فارسی هم می باشند ولی صدای بعضی از آنها در عربی با فارسی کمی تفاوت دارند که ان شاء الله در درس های آینده با آنها بیشتر آشنا خواهیم شد .
نکته : در فارسی به حرکات ، صداهای کوتاه و به حروف مدّی صداهای کشیده میگویند .
پایان درس ۱
امیدوارم موفق باشد
در پناه حق
اعدادی که در قرآن آمده اند:
ردیف |
عدد |
الفاظ قرآنی |
مرتبه در قرآن |
آدرس آیات |
|
1 |
یک دهم |
1/10 |
معشار |
1 مرتبه |
سبا 45 |
2 |
یک هشتم |
1/8 |
ثُمُن |
1 مرتبه |
نساء12 |
3 |
یک پنجم |
1/5 |
خُمُس |
1 مرتبه |
انفال 41 |
4 |
یک چهارم |
1/4 |
رُبُع |
2 مرتبه |
نساء 12 |
5 |
یک سوم |
1/3 |
ثلث |
3 مرتبه |
نساء 11 و 12 – مزمل 20 |
6 |
دو سوم |
2/3 |
ثلثا – ثلثان - ثلثی |
3مرتبه |
نساء11 و 176 - مزمل2 |
7 |
یک دوم |
1/2 |
نصف |
7 مرتبه |
بقره 237 – نساء11 و 12 و 25 و 176 – مزمل 3 و 20 |
8 |
یک |
1 |
واحد - وحد |
60 مرتبه |
|
9 |
دو |
2 |
اثنان – اثنین - اثنتین |
12 مرتبه |
نساء11 و 176 – مائده 106 – توبه 143 و 144 – هود 40 – رعد 3 – نحل 51 – مومنون 27 - یس 14 – غافر 11 |
10 |
یک دهم |
3 |
معشار |
1 مرتبه |
سبا 45 |
11 |
چهار |
4 |
اربعه |
12 مرتبه |
بقره226 و 234 و 260 – نساء15 – توبه 2 و 36 – نور4 و 6 و 8 |
12 |
پنج |
5 |
خمسه |
2 مرتبه |
کهف 22 – مجادله 7 |
13 |
شش |
6 |
سته |
7 مرتبه |
اعراف54 – یونس 3 – هود 7 – فرقان 59 – سجده 4 – ق 38 – حدید4 |
14 |
هفت |
7 |
سبع - سبعه |
20 مرتبه |
|
15 |
هشت |
8 |
ثمانیه |
5 مرتبه |
انعام143 – قصص27 –زمر6 – حاقه 7 – حاقه 17 |
16 |
نه |
9 |
تسع |
4 مرتبه |
اسراء101 – کهف25 – نمل 12 و 48 |
17 |
ده |
10 |
عشر - عشره |
9 مرتبه |
بقره196 و 234 – مائده 89 – انعام 160 – اعراف 142 – هود 13 – طه 103 – قصص27 – فجر2 |
18 |
یازده |
11 |
احد عشر |
1 مرتبه |
یوسف4 |
19 |
دوازده |
12 |
اثناعشر – اثنتا عشره |
4 مرتبه |
بقره160 – مائده 12 – اعراف160 – توبه 36 |
20 |
نوزده |
19 |
تسعه عشر |
1 مرتبه |
مدثر30 |
21 |
بیست |
20 |
انفال |
1 مرتبه |
عشرون |
22 |
سی |
30 |
ثلاثین - ثلاثون |
2مرتبه |
اعراف142 – احقاف15 |
23 |
چهل |
40 |
اربعین |
4 مرتبه |
بقره51 – مائده26 – اعراف142 – احقاف15 |
24 |
پنجاه |
50 |
خمسین |
1 مرتبه |
عنکبوت14 |
25 |
شصت |
60 |
ستین |
1 مرتبه |
مجادله 4 |
26 |
هفتاد |
70 |
سبعین - سبعون |
3 مرتبه |
اعراف155 – توبه8 – حاقه32 |
27 |
نود و نه |
99 |
تسع و تسعون |
1 مرتبه |
ص23 |
28 |
صد |
100 |
مأه |
5 مرتبه |
بقره259 و 261 –انفال65 و 66 – نور2 |
29 |
دویست |
200 |
مأتین |
2 مرتبه |
انفال65 و 66 |
30 |
سیصد |
300 |
ثلاث مأه |
1 مرتبه |
کهف25 |
31 |
سیصد و نه |
309 |
ثلاث مأه وازدادو تسعا |
1 مرتبه |
کهف25 |
32 |
نهصدو پنجاه |
950 |
الف الا خمسین |
1 مرتبه |
عنکبوت14 |
33 |
هزار |
1000 |
الف |
8 مرتبه |
بقره96 – انفال9 و 65 و 66 – حج47 – عنکبوت14 – سجده5 – قدر3 |
34 |
دوهزار |
2000 |
الفین |
1 مرتبه |
انفال66 |
35 |
سه هزار |
3000 |
ثلاثه آلاف |
1 مرتبه |
آل عمران 125 |
36 |
پنج هزار |
5000 |
خمسه آلاف |
1 مرتبه |
آل عمران 125 |
37 |
پنجاه هزار |
50000 |
خمسین الف |
1 مرتبه |
معارج4 |
38 |
صد هزار |
100000 |
مأه الف |
1 مرتبه |
صافات147 |
نکات مهم برای راهنمایی در یادآوری محفوظات جزءهجده:
توجه: مطمئنا دانستن ترجمه ، مفاهیم، تفسیر و شان نزول آیات بهترین راهنما برای یادآوری آیات است ولی راههای میان بری برای خودم در نظر گرفتم که شاید به دردتون بخوره:
نکات جزء18
*-ص342: شروع آیه 17 با " و لقد " می باشد در حالی که شروع آیه سوره انبیاء 10 با " لقد " می باشد دقت کنید .
*-ص343: در آیه 21 جمله " و ان لکم فی الانعام لعبره نسقیکم مما فی بطونها " ضمیر ( ها ) آمده که در همین جمله در آیه 66 نحل بصورت " و ان لکم فی الانعام لعبره نسقیکم مما فی بطونه " ضمیر (ه) می باشد . البته در آیه 69 سوره نحل جمله " یخرج من بطونها " نیز وجود دارد که بایستی دقت شود .
*- س344: جمله " انشانا من بعدهم قرنا آخرین " در آیه 6 سوره انعام هم آمده است . اشتباها "قوما خوانده نشود .
*-ص 345 : به تشابه و تفاوت 2 آیه 52 و 53 مومنون با آیات 92 و 93 انبیاء دقت شود .
*-ص347: تلاوت این صفحه از حفظ به تمرین و دقت بیشتری نیاز دارد.
*-ص348: کلمه " اتیناهم " 2 مرتبه در قرآن آمده که در آیات 90 و 71 همین سوره است . این نکته به شروع آیه 90 کمک می کند .
*-ص348: به علت تشابه مکانی آیات این صفحه با آیات صفحات 330 و 340 ، انتقال آیات صفحات یاد شده رایج است ، با توجه به معنا و ممارست بیشتر تمرین نمایید .
*-ص349: به علت تشابه مکانی آیات این صفحه با آیات صفحات 331 و 341 ، انتقال آیات صفحات یاد شده رایج است ، با توجه به معنا و ممارست بیشتر تمرین نمایید .
*- ص349: تنها در آیه 116جمله " لا اله الا هو رب العرش الکریم " آمده و در بقیه موارد کلمه " العظیم " آمده است .
*-ص350: آیه 5 دقیقا مشابه آیه 89 سوره آل عمران است .
*-ص352: کلمه قربی " اولی القربی " در آیه 22 با توجه به ادامه آیه " والمساکین و المهاجرین " با " ال " آمده ولی در آیه 113 توبه بدون (ال) "اولی قربی" آمده است . دقت کنید .
*-ص356: به تفاوت آیات 46 و 34 دقت کنید .
*-ص356: جمله انتهای آیات 28 " والله بما تعملون علیم " و 30 " ان الله خبیر بما یصنعون " و 41 " والله علیم بما تفعلون " و 53 " ان الله خبیر بما تعملون " را به خاطر بسپارید .
*-ص357: جمله " ...یبین الله لکم الایات ، والله علیم حکیم " در آیات 58 و 18 این سوره تکرار شده است .
*-ص 359: به تشابه و تفاوت آیه 1 فرقان و آیه 1 کهف دقت کنید .
*- ص360: آیه 9 دقیقا مشابه آیه 48 سوره اسراء است .
مفاهیم
سوره نور یکی از سوره هایی است که نکات آموزشی و کاربردی زیادی در آیات آن دیده می شود لذا به توجه به معانی ، شان نزول و تفسیر آن توصیه می نمایم . ضمنا نمونه ای از آیات جزء 18 در ذیل آمده است .
*-ص342: آیات 1 ای 9 ذکر برخی صفات مومنان .
*-ص345: آیات 57 الی 61 : إِنَّ الَّذِینَ هُمْ مِنْ خَشْیَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ (57) وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیاتِ رَبِّهِمْ یُؤْمِنُونَ (58) وَ الَّذِینَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا یُشْرِکُونَ (59)
همانا کسانى که از خوف پروردگارشان بیمناکند،
آنان که به آیات پروردگارشان ایمان دارند.
و به پروردگارشان شرک نمىورزند.
نکتهها: «خَشْیَةِ» ترسى است که برخاسته از علم و شناخت باشد و «اشفاق» ترسى است که با محبّت و احترام آمیخته باشد. خشیت، بیشتر جنبهى قلبى دارد و اشفاق جنبهى عملى. آیه مىفرماید: مؤمنان و سبقت گیرندگان در خیرات، کسانى هستند که در دل آنان ترس آمیخته با عظمت خدا جاى کرده است و در عمل، حریم خدا را حفظ مىکنند و حیا دارند.
پیامها:1 ترس از روى آگاهى و توجّه به عظمت خداوند، مایهى رشد است. «مِنْ خَشْیَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ» 2 ایمان آوردن به هر قانونى که خداوند مىفرستد و دور شدن از انواع شرکها، وظیفهى دائمى ماست. (کلمهى «یُؤْمِنُونَ» و «لا یُشْرِکُونَ» فعل مضارع و نشانهى دوام و استمرار است)
وَ الَّذِینَ یُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ (60)
و کسانى که (اموال خود را در راه خدا) مىدهند آنچه را دادند، در حالى که دلهایشان ترسان است از این که سرانجام به سوى پروردگارشان باز مىگردند.
نکتهها: «وجل» به معناى اضطراب و نگرانى است.
تکامل معنوى انسان در چند مرحله صورت مىپذیرد که در این آیات مطرح شده است:
مرحلهى اوّل علم و شناختى که مایهى خشیت شود. «مِنْ خَشْیَةِ رَبِّهِمْ» مرحلهى دوّم ایمان عمیق و دائمى به آنچه درک کرده است. «یُؤْمِنُونَ» مرحلهى سوّم دورى از انواع شرکها، مخفى و آشکار. «لا یُشْرِکُونَ» مرحلهى چهارم انفاق از آنچه خدا عطا نموده است. «یُؤْتُونَ» ...
مرحلهى پنجم مغرور نشدن و دغدغه داشتن که مبادا کارم ناقص یا عملم مردود یا وظیفهام چیزى دیگرى باشد و در قیامت پاسخگو نباشم. «قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ»
پیامها:1 به انفاق خود مغرور نشویم. «یُؤْتُونَ ... وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ» 2 ترس مؤمن از خداوند به خاطر حضور او در محضر پروردگار در روز قیامت است. «وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ»
أُولئِکَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ (61)
چنین کسانى، در خیرات شتاب مىورزند و همانان هستند که در (رسیدن به) خیرات از یکدیگر پیشى مىگیرند.
نکتهها:در آیه 56 بیان شد که برخى از مردم تنها داشتن مال و فرزند را مایهى سعادت و نشانهى سرعت در خیر مىدانند، امّا این آیه مىفرماید: سرعت در خیر، علم و ایمان و اخلاص
انفاق همراه با خوف و خشیت است، نه آنچه آنان مىپندارند.
پیامها:1 ترس از خداوند و قیامت، سبب شتاب در کارهاى خیر است. «مِنْ خَشْیَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ ... أُولئِکَ» ...
2 نشانهى ایمان واقعى، سرعت دائمى در کارهاى خیر است. ( «یُسارِعُونَ» فعل مضارع، رمز استمرار است) 3 سرعت و سبقت در کار خیر، یک ارزش است. «یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ»
*-ص348: آیات 96 الی 98
ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَصِفُونَ (96) وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطِینِ (97) وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُونِ (98)
(اى پیامبر!) بدى را به بهترین روش دفع کن. (در مقام انتقام و مقابله به مثل مباش) ما به آنچه مخالفان توصیف مىکنند آگاهتریم. (مىدانیم که مشرکان مرا به گرفتن فرزند و شریک و تو را به سحر و جادو توصیف مىکنند)
و بگو: پروردگارا! من از وسوسههاى شیطانها به تو پناه مىبرم.
و پناه مىبرم به تو اى پروردگار! از این که آنان نزد من حاضر شوند.
پیامها:1 پیامبر اکرم (صلوات اللَّه علیه) تحت تربیت خداوند و مأمور برخورد به بهترین شیوه با بدىهاى دشمنان است. «ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» 2 بدى را مىتوان با بدى پاسخ داد ولى این، براى رهبر شایسته نیست. «ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» 3 ایمان ما به علم خداوند، عامل صبر و حلم در ماست. «نَحْنُ أَعْلَمُ» 4 پناه دادن از شئون ربوبیّت است. «رَبِّ أَعُوذُ بِکَ» 5 پیامبران نیز باید به خدا پناه ببرند. «قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ» 6 پناه بردن به خداوند باید مکرر و جدى باشد. (تکرار «أَعُوذُ») 7 تنها پناهگاه مطمئن خداست. «بِکَ» 8 یکى از راههاى نفوذ شیطان، اشارهها و وسوسههاى او نسبت به برخوردهاى بد ما با دیگران است. «هَمَزاتِ» 9 شیاطین، متعدّد و وسوسههاى آنان نیز گوناگون است. «هَمَزاتِ الشَّیاطِینِ» 10 شیطانها در انبیا نیز طمع دارند. «هَمَزاتِ الشَّیاطِینِ» 11 بالاتر از وسوسه، حضور شیطانهاست. «أَنْ یَحْضُرُونِ» 12 حضور افراد فاسد و مفسد در جامعه، مقدّمه فساد دیگران است. «یَحْضُرُونِ»
*-ص351:آیه 12لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً وَ قالُوا هذا إِفْکٌ مُبِینٌ (12)
چرا زمانى که تهمت را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به خویش گمان خوب نبردند و نگفتند که این تهمت بزرگ و آشکار است؟
نکتهها:خداوند در این آیه، مسلمانان را به خاطر بدگمانى به همسر پیامبر و آسیبپذیرى آنان در برابر شایعات، توبیخ مىکند.
قرآن گاهى به جاى کلمهى «دیگران» کلمهى «شما» را به کار برده است تا به مسلمانان بگوید همهى شما یکى هستید. مثلًا به جاى این که بگوید: به دیگران نیش و طعنه نزنید مىفرماید: «لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ» به خودتان نیش نزنید. و به جاى این که بگوید: وقتى که وارد خانهاى شدید به دیگران سلام کنید، مىفرماید: «فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِکُمْ» به خودتان سلام کنید.
در این آیه نیز به جاى این که بگوید: به دیگران حسن ظن داشته باشید مىفرماید:
«بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً» به خودتان حسن ظن داشته باشید.
در قرآن کریم، کلمهى «لَوْ لا» در موارد متعدّدى براى انتقاد و توبیخ به کار رفته است که در این جا چند مورد را مىآوریم:
1 «لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ» «1» چرا علما نهى از منکر نمىکنند؟! 2 «لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ» «2» چرا هر شنیدهاى را مىپذیرید؟! 3 «لَوْ لا جاؤُ عَلَیْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ» «3» چرا براى سخن نارواى خود چهار شاهد نمىآورند؟
4 «لَوْ لا تَسْتَغْفِرُونَ» «4» چرا از خدا آمرزش نمىخواهید؟
5 «فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا» «5» چرا زمانى که عذاب ما به آنان رسید، تضرّع نکردند؟
6 «فَلَوْ لا تَشْکُرُونَ» «6» چرا شکرگزار نیستید؟
7 «فَلَوْ لا تُصَدِّقُونَ» «7» چرا تصدیق نمىکنید؟
8 «فَلَوْ لا تَذَکَّرُونَ» «8» چرا عبرت نمىگیرید؟
9 «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ» «9» چرا از هر فرقهاى دستهاى کوچ نمىکنند تا در دین آگاهى پیدا کنند؟
پیامها:1 دامن زدن به شایعه و پخش آن، ممنوع است. ( «لَوْ لا» نشانهى توبیخ از سوء ظن و پخش شایعات است) 2 در جامعهى اسلامى باید روحیهى حسن ظن حاکم باشد. «ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً» (حسن ظن، یکى از آثار ایمان است).
3 همهى مردم در برابر آبروى یک «فرد» مسئولند. «الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ» 4 بنى آدم اعضاى یکدیگرند. تهمت به هر عضوى از جامعهى اسلامى، همانند تهمت به دیگر اعضاست. «بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً»
5 اصل اوّلیه در عمل مسلمان، صحت است، مگر جرم او با دلیل ثابت شود.
«ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً» 6 حفظ حریم پیامبر (صلوات اللَّه علیه) و خانوادهاش بر هر مؤمنى واجب است.
«لَوْ لا ... قالُوا هذا إِفْکٌ مُبِینٌ» 7 در برابر شنیدههاى ناروا در مورد مؤمنان، سکوت ممنوع است. «لَوْ لا ... قالُوا هذا إِفْکٌ مُبِینٌ