نکات مهم برای راهنمایی در یادآوری محفوظات جزءهجده:
توجه: مطمئنا دانستن ترجمه ، مفاهیم، تفسیر و شان نزول آیات بهترین راهنما برای یادآوری آیات است ولی راههای میان بری برای خودم در نظر گرفتم که شاید به دردتون بخوره:
نکات جزء18
*-ص342: شروع آیه 17 با " و لقد " می باشد در حالی که شروع آیه سوره انبیاء 10 با " لقد " می باشد دقت کنید .
*-ص343: در آیه 21 جمله " و ان لکم فی الانعام لعبره نسقیکم مما فی بطونها " ضمیر ( ها ) آمده که در همین جمله در آیه 66 نحل بصورت " و ان لکم فی الانعام لعبره نسقیکم مما فی بطونه " ضمیر (ه) می باشد . البته در آیه 69 سوره نحل جمله " یخرج من بطونها " نیز وجود دارد که بایستی دقت شود .
*- س344: جمله " انشانا من بعدهم قرنا آخرین " در آیه 6 سوره انعام هم آمده است . اشتباها "قوما خوانده نشود .
*-ص 345 : به تشابه و تفاوت 2 آیه 52 و 53 مومنون با آیات 92 و 93 انبیاء دقت شود .
*-ص347: تلاوت این صفحه از حفظ به تمرین و دقت بیشتری نیاز دارد.
*-ص348: کلمه " اتیناهم " 2 مرتبه در قرآن آمده که در آیات 90 و 71 همین سوره است . این نکته به شروع آیه 90 کمک می کند .
*-ص348: به علت تشابه مکانی آیات این صفحه با آیات صفحات 330 و 340 ، انتقال آیات صفحات یاد شده رایج است ، با توجه به معنا و ممارست بیشتر تمرین نمایید .
*-ص349: به علت تشابه مکانی آیات این صفحه با آیات صفحات 331 و 341 ، انتقال آیات صفحات یاد شده رایج است ، با توجه به معنا و ممارست بیشتر تمرین نمایید .
*- ص349: تنها در آیه 116جمله " لا اله الا هو رب العرش الکریم " آمده و در بقیه موارد کلمه " العظیم " آمده است .
*-ص350: آیه 5 دقیقا مشابه آیه 89 سوره آل عمران است .
*-ص352: کلمه قربی " اولی القربی " در آیه 22 با توجه به ادامه آیه " والمساکین و المهاجرین " با " ال " آمده ولی در آیه 113 توبه بدون (ال) "اولی قربی" آمده است . دقت کنید .
*-ص356: به تفاوت آیات 46 و 34 دقت کنید .
*-ص356: جمله انتهای آیات 28 " والله بما تعملون علیم " و 30 " ان الله خبیر بما یصنعون " و 41 " والله علیم بما تفعلون " و 53 " ان الله خبیر بما تعملون " را به خاطر بسپارید .
*-ص357: جمله " ...یبین الله لکم الایات ، والله علیم حکیم " در آیات 58 و 18 این سوره تکرار شده است .
*-ص 359: به تشابه و تفاوت آیه 1 فرقان و آیه 1 کهف دقت کنید .
*- ص360: آیه 9 دقیقا مشابه آیه 48 سوره اسراء است .
مفاهیم
سوره نور یکی از سوره هایی است که نکات آموزشی و کاربردی زیادی در آیات آن دیده می شود لذا به توجه به معانی ، شان نزول و تفسیر آن توصیه می نمایم . ضمنا نمونه ای از آیات جزء 18 در ذیل آمده است .
*-ص342: آیات 1 ای 9 ذکر برخی صفات مومنان .
*-ص345: آیات 57 الی 61 : إِنَّ الَّذِینَ هُمْ مِنْ خَشْیَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ (57) وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیاتِ رَبِّهِمْ یُؤْمِنُونَ (58) وَ الَّذِینَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا یُشْرِکُونَ (59)
همانا کسانى که از خوف پروردگارشان بیمناکند،
آنان که به آیات پروردگارشان ایمان دارند.
و به پروردگارشان شرک نمىورزند.
نکتهها: «خَشْیَةِ» ترسى است که برخاسته از علم و شناخت باشد و «اشفاق» ترسى است که با محبّت و احترام آمیخته باشد. خشیت، بیشتر جنبهى قلبى دارد و اشفاق جنبهى عملى. آیه مىفرماید: مؤمنان و سبقت گیرندگان در خیرات، کسانى هستند که در دل آنان ترس آمیخته با عظمت خدا جاى کرده است و در عمل، حریم خدا را حفظ مىکنند و حیا دارند.
پیامها:1 ترس از روى آگاهى و توجّه به عظمت خداوند، مایهى رشد است. «مِنْ خَشْیَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ» 2 ایمان آوردن به هر قانونى که خداوند مىفرستد و دور شدن از انواع شرکها، وظیفهى دائمى ماست. (کلمهى «یُؤْمِنُونَ» و «لا یُشْرِکُونَ» فعل مضارع و نشانهى دوام و استمرار است)
وَ الَّذِینَ یُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ (60)
و کسانى که (اموال خود را در راه خدا) مىدهند آنچه را دادند، در حالى که دلهایشان ترسان است از این که سرانجام به سوى پروردگارشان باز مىگردند.
نکتهها: «وجل» به معناى اضطراب و نگرانى است.
تکامل معنوى انسان در چند مرحله صورت مىپذیرد که در این آیات مطرح شده است:
مرحلهى اوّل علم و شناختى که مایهى خشیت شود. «مِنْ خَشْیَةِ رَبِّهِمْ» مرحلهى دوّم ایمان عمیق و دائمى به آنچه درک کرده است. «یُؤْمِنُونَ» مرحلهى سوّم دورى از انواع شرکها، مخفى و آشکار. «لا یُشْرِکُونَ» مرحلهى چهارم انفاق از آنچه خدا عطا نموده است. «یُؤْتُونَ» ...
مرحلهى پنجم مغرور نشدن و دغدغه داشتن که مبادا کارم ناقص یا عملم مردود یا وظیفهام چیزى دیگرى باشد و در قیامت پاسخگو نباشم. «قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ»
پیامها:1 به انفاق خود مغرور نشویم. «یُؤْتُونَ ... وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ» 2 ترس مؤمن از خداوند به خاطر حضور او در محضر پروردگار در روز قیامت است. «وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ»
أُولئِکَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ (61)
چنین کسانى، در خیرات شتاب مىورزند و همانان هستند که در (رسیدن به) خیرات از یکدیگر پیشى مىگیرند.
نکتهها:در آیه 56 بیان شد که برخى از مردم تنها داشتن مال و فرزند را مایهى سعادت و نشانهى سرعت در خیر مىدانند، امّا این آیه مىفرماید: سرعت در خیر، علم و ایمان و اخلاص
انفاق همراه با خوف و خشیت است، نه آنچه آنان مىپندارند.
پیامها:1 ترس از خداوند و قیامت، سبب شتاب در کارهاى خیر است. «مِنْ خَشْیَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ ... أُولئِکَ» ...
2 نشانهى ایمان واقعى، سرعت دائمى در کارهاى خیر است. ( «یُسارِعُونَ» فعل مضارع، رمز استمرار است) 3 سرعت و سبقت در کار خیر، یک ارزش است. «یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ»
*-ص348: آیات 96 الی 98
ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَصِفُونَ (96) وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطِینِ (97) وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُونِ (98)
(اى پیامبر!) بدى را به بهترین روش دفع کن. (در مقام انتقام و مقابله به مثل مباش) ما به آنچه مخالفان توصیف مىکنند آگاهتریم. (مىدانیم که مشرکان مرا به گرفتن فرزند و شریک و تو را به سحر و جادو توصیف مىکنند)
و بگو: پروردگارا! من از وسوسههاى شیطانها به تو پناه مىبرم.
و پناه مىبرم به تو اى پروردگار! از این که آنان نزد من حاضر شوند.
پیامها:1 پیامبر اکرم (صلوات اللَّه علیه) تحت تربیت خداوند و مأمور برخورد به بهترین شیوه با بدىهاى دشمنان است. «ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» 2 بدى را مىتوان با بدى پاسخ داد ولى این، براى رهبر شایسته نیست. «ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» 3 ایمان ما به علم خداوند، عامل صبر و حلم در ماست. «نَحْنُ أَعْلَمُ» 4 پناه دادن از شئون ربوبیّت است. «رَبِّ أَعُوذُ بِکَ» 5 پیامبران نیز باید به خدا پناه ببرند. «قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ» 6 پناه بردن به خداوند باید مکرر و جدى باشد. (تکرار «أَعُوذُ») 7 تنها پناهگاه مطمئن خداست. «بِکَ» 8 یکى از راههاى نفوذ شیطان، اشارهها و وسوسههاى او نسبت به برخوردهاى بد ما با دیگران است. «هَمَزاتِ» 9 شیاطین، متعدّد و وسوسههاى آنان نیز گوناگون است. «هَمَزاتِ الشَّیاطِینِ» 10 شیطانها در انبیا نیز طمع دارند. «هَمَزاتِ الشَّیاطِینِ» 11 بالاتر از وسوسه، حضور شیطانهاست. «أَنْ یَحْضُرُونِ» 12 حضور افراد فاسد و مفسد در جامعه، مقدّمه فساد دیگران است. «یَحْضُرُونِ»
*-ص351:آیه 12لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً وَ قالُوا هذا إِفْکٌ مُبِینٌ (12)
چرا زمانى که تهمت را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به خویش گمان خوب نبردند و نگفتند که این تهمت بزرگ و آشکار است؟
نکتهها:خداوند در این آیه، مسلمانان را به خاطر بدگمانى به همسر پیامبر و آسیبپذیرى آنان در برابر شایعات، توبیخ مىکند.
قرآن گاهى به جاى کلمهى «دیگران» کلمهى «شما» را به کار برده است تا به مسلمانان بگوید همهى شما یکى هستید. مثلًا به جاى این که بگوید: به دیگران نیش و طعنه نزنید مىفرماید: «لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ» به خودتان نیش نزنید. و به جاى این که بگوید: وقتى که وارد خانهاى شدید به دیگران سلام کنید، مىفرماید: «فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِکُمْ» به خودتان سلام کنید.
در این آیه نیز به جاى این که بگوید: به دیگران حسن ظن داشته باشید مىفرماید:
«بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً» به خودتان حسن ظن داشته باشید.
در قرآن کریم، کلمهى «لَوْ لا» در موارد متعدّدى براى انتقاد و توبیخ به کار رفته است که در این جا چند مورد را مىآوریم:
1 «لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ» «1» چرا علما نهى از منکر نمىکنند؟! 2 «لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ» «2» چرا هر شنیدهاى را مىپذیرید؟! 3 «لَوْ لا جاؤُ عَلَیْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ» «3» چرا براى سخن نارواى خود چهار شاهد نمىآورند؟
4 «لَوْ لا تَسْتَغْفِرُونَ» «4» چرا از خدا آمرزش نمىخواهید؟
5 «فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا» «5» چرا زمانى که عذاب ما به آنان رسید، تضرّع نکردند؟
6 «فَلَوْ لا تَشْکُرُونَ» «6» چرا شکرگزار نیستید؟
7 «فَلَوْ لا تُصَدِّقُونَ» «7» چرا تصدیق نمىکنید؟
8 «فَلَوْ لا تَذَکَّرُونَ» «8» چرا عبرت نمىگیرید؟
9 «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ» «9» چرا از هر فرقهاى دستهاى کوچ نمىکنند تا در دین آگاهى پیدا کنند؟
پیامها:1 دامن زدن به شایعه و پخش آن، ممنوع است. ( «لَوْ لا» نشانهى توبیخ از سوء ظن و پخش شایعات است) 2 در جامعهى اسلامى باید روحیهى حسن ظن حاکم باشد. «ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً» (حسن ظن، یکى از آثار ایمان است).
3 همهى مردم در برابر آبروى یک «فرد» مسئولند. «الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ» 4 بنى آدم اعضاى یکدیگرند. تهمت به هر عضوى از جامعهى اسلامى، همانند تهمت به دیگر اعضاست. «بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً»
5 اصل اوّلیه در عمل مسلمان، صحت است، مگر جرم او با دلیل ثابت شود.
«ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً» 6 حفظ حریم پیامبر (صلوات اللَّه علیه) و خانوادهاش بر هر مؤمنى واجب است.
«لَوْ لا ... قالُوا هذا إِفْکٌ مُبِینٌ» 7 در برابر شنیدههاى ناروا در مورد مؤمنان، سکوت ممنوع است. «لَوْ لا ... قالُوا هذا إِفْکٌ مُبِینٌ