نکات مهم برای راهنمایی در یادآوری محفوظات جزء چهارده:
توجه: مطمئنا دانستن ترجمه ، مفاهیم، تفسیر و شان نزول آیات بهترین راهنما برای یادآوری آیات است ولی راههای میان بری برای خودم در نظر گرفتم که شاید به دردتون بخوره:
*-ص263: آیات 31 تا 40 با آیات 11 تا 16 سوره اعراف تشابه معنایی و مکانی زیادی دارند وبایستی خیلی با دقت خوانده شود.
*-ص268: آخرین کلمه آیات 11 و 12 به ترتیب " ان فی ذالک لآیه لقوم یتفکرون " و " ان فی ذالک لآیات لقوم یعقلون " می باشد که در آیات 3 و 4 سوره رعد نیز ترتیب آنها همین است . (البته جمله انتهایی آیه 3 سوره رعد " ان فی ذالک لآیه لقوم یتفکرون " می باشد ).
*-ص 269 : ترتیب آیات و چینش کلمات در این صفحه خیلی فرار است ، با دقت حفظ و مرور کنید .
*-ص 270: آیات 31 و 33 را با دقت به معنا مرور کنید.(شروع آیه 33 مشابه شوع آیه 53 اعراف است)
*-ص 272: آیات 49 تا 53 را با دقت مرور کنید.
*-ص 273:آیات 61 تا 64 را با دقت مرور کنید.
*-ص 273: به تشابه معنایی و مکانی آیه 64 با آیه 105 سوره نساء دقت کنید .
*-ص 274: انتهای آیات 65 ، 67 و 69 به ترتیب جملات " ان فی ذالک لایه لقوم یسمعون " ، " ان فی ذالک لایه لقوم یعقلون " و " ان فی ذالک لایه لقوم یتفکرون " می باشد . توجه شود در این صفحه کلمه لایات بصورت جمع نداریم . ضمنا با نکته صفحه 268 مقایسه شود .
*-ص 276: آیه 82 معمولا در قرائت از حفظ فراموش می شود ؟
*-ص 277: ترتیب آیات و چینش کلمات در این صفحه خیلی فرار است ، با دقت حفظ و مرور کنید .
*-ص279: ترتیب آیات و چینش کلمات در این صفحه خیلی فرار است ، با دقت حفظ و مرور کنید .
*-ص 279: جمله انتهایی آیه 106 " ... غضب من الله و لهم عذاب عظیم" می باشد.
*-ص 279:آیات 106 تا 109 را با دقت مرور کنید.
*-ص280: آیه 111 را با دقت به معنا مرور کنید.
*-ص280: کلمات انتهایی آیات94 و 106" عذاب عظیم" و آیات 104 و 117 " عذاب الیم " می باشد.
*-ص280:به تفاوت جمله پایانی آیات 118 و 33 دقت شود .
*-ص281: به تفاوت جمله پایانی آیات 119 نحل با 153 اعراف دقت شود .
*-ص281:با توجه به نکات گفته شده در این جزء سوره نحل از سوره های مهم در حفظ می باشد و برای تثبیت آن بایستی به طور منظم مرور شود . حفظ صفحات و شماره آیات همچنین مرور آیات ابتدای صفحات و انتهای صفحات به طور مجزا توصیه می شود .
مفاهیم
*-ص262:آیه 9: 9- یقینا ما قرآن را نازل کردهایم، و حتما ما حافظ و نگاهدار آن هستیم
منظور از کلمه (الذِّکْرَ) قرآن مجید است «1» کلمه ذکر از این نظر براى قرآن بکار رفته که قرآن مجید، حق و باطل، سعادت و شقاوت، خیر و شرّ، واجب و حرام، دنیا و آخرت و ... خلاصه هر چیزى را که لازم به تذکر است ذکر میکند، و بشر را نسبت به آنها یادآورى مینماید. گواه بر این معنى قسمتى از آیه- 89- سوره: نحل است که میفرماید:
وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ.
یعنى یا محمّد صلّى اللّه علیه و آله ما این کتاب یعنى قرآن را در حالى بر تو نازل کردهایم که بیانى است براى هر چیزى.
چون خداى علیم در این آیه شریفه نفرموده: ما از چه نظر حافظ و نگاهدار قرآنیم پس معلوم میشود: ذات مقدسش از هر نظر حافظ و نگاهدار قرآن است. هم از نظر: از بین رفتن آن، هم از لحاظ کم و زیاد شدن، هم از جهت تغییر احکام و ... خلاصه از آنچه که قرآن را از آن مقدار و کمیتى که نازل شده دیگرگون نماید. جالب توجه اینکه چون خدائى خداوند پایانپذیر نیست پس محفوظ بودن قرآن نیز پایانپذیر نخواهد بود.
محفوظ بودن قرآن در این آیه مؤکد به چهار تأکید است 1- انّا- 2- نحن- 3- انّا- 4- لحافظون. پس با توجه به مطالب فوق، معنى آیه چنین میشود: حتما ما قرآن را نازل کردهایم، نه اینکه فرشتگان، یا پیامبر اسلام، یا دیگرى آنرا ساخته و پرداخته باشد. مائیم که حافظ و نگاهدار قرآنیم، نه اینکه دیگران بتوانند قرآن را از شرّ دشمنانش حفظ کنند. و راستى بهترین
گواه بر این موضوع همین است که خداى توانا قرآن مجید را از روز نزولش تا به حال که هزار و چهار صد سال از آن مىگذرد حفظ و نگاهدارى نموده است. در صورتى که دشمنان قرآن از حد و حساب خارجند! و به همین دلیل که خداى یکتا و بزرگ، قرآن را تا به حال محفوظ داشته یقینا در آینده نیز نگاه خواهد داشت-
*-ص264: آیه44: منظور از کلمه (أَبْوابٍ) در اینجا:- چنانکه در حدیث ذیل خواهیم خواند- طبقات و منازل دوزخ است. ضمیر کلمه (مِنْهُمْ) به کلمه (غاوین) باز میگردد که نیز در آیه قبل مىباشد. کلمه (جُزْءٌ مَقْسُومٌ) به معنى سهمیه و نصیب است پس با توجه به مطالبى که گفته شد معنى آیه چنین مىشود: دوزخ داراى هفت طبقه مىباشد. و براى اهل هر طبقهاى از آن یک سهمیه و نصیب معلوم و مشخصى از عذاب و عقاب خواهد بود. گواه بر اینکه کلمه (أَبْوابٍ) در اینجا به معنى طبقات مىباشد حدیث ذیل است- مؤلف.
حضرت على بن أبی طالب علیه السّلام میفرماید: دوزخ داراى هفت باب، یعنى هفت طبقه است که هر طبقهاى بالاى طبقه دیگرى مىباشد. بعدا آن بزرگوار دست خود را روى دست دیگر نهاد و بدین وسیله طبقهبندى دوزخ را براى بینندگان مجسم نمود و فرمود: طبقهبندى دوزخ اینطور است. بعدا فرمود:
خداوند توانا توسعه بهشت را بوسیله عرض آن، و توسعه دوزخ را بوسیله عمق و گودى آن قرار داده است، بدین شرح: نام پایینترین طبقات دوزخ: جهنم، نام طبقه بالاى آن: لظى، نام طبقه ما فوق آن: حطمه (بضم حاء و فتح طاء و میم)، نام طبقه بالاى آن: سقر (بفتح سین و قاف) نام طبقه ما فوق آن: جحیم نام طبقه بالاى آن: سعیر، و نام طبقه بالاى آن: هاویه است. روایات دیگرى نیز در باره طبقهبندى دوزخ وارد شده که با آنچه گفته شد اختلاف دارند
*-ص266:آیه87: در روایات شیعه و سنى آمده است که مراد از «سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی»، سوره حمد مىباشد. زیرا این سوره در هر نماز دو بار خوانده مىشود و دو بار نازل شده و در روایتى آمده که خداوند مىفرماید: من سوره حمد را میان خود و بندهام دو قسمت کردهام نیمى از آن در مورد من است و نیمى از آن به بندگانم ارتباط دارد. (از «بسم اللَّه» تا «مالک یوم الدین» مربوط به خداست و از «ایّاک نَعبد» که اظهار عبودیّت و استمداد و دعاست مربوط به بندگان است.)
البتّه بعضى گفتهاند مراد از «الْمَثانِی» خود قرآن است، «سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی» به معناى هفت آیه از قرآن است، که همان سوره حمد باشد. و دلیل این سخن آیه «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ» «1» یعنى خداوند بهترین حدیث را نازل کرد، کتابى که آیاتش متشابه و هماهنگ و تکرارى است.
پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: «من اعطاه الله القرآن فراى ان رجلا اعطى افضل مما اعطى فقد صغر عظیما و عظم صغیرا» «2» یعنى کسى که خداوند به او قرآن عطا کند و چنین تصور کند که به دیگرى چیز بهترى داده شده، قرآنِ بزرگ را کوچک شمرده و غیر قرآن را که کوچک است، بزرگ دانسته است
*-ص274:آیه 67: نکتهها:
کلمهى «سکر» به معناى از دست دادن عقل است و کلمهى «سکر» به منشأ آن مىگویند.
در دو آیه قبل سخن از آب و شیر بود که دو نوشیدنى طبیعى و مستقیم است. این آیه سخن از نوشیدنىهایى است که ما از طریق فشردن میوهها بدست مىآوریم. آنجا که دست خدا در کار است، همه لطف و صفاست، آب باران و شیر خالص، ولى آنجا که دستِ بشر دخالت مىکند، گاهى رزق نیکو حاصل مىشود و گاهى شراب که مایهى فساد و تباهى است.
پیامها
1 هر چیزى که سبب مستى شود، رزق نیکو نیست. «سَکَراً وَ رِزْقاً حَسَناً» 2 آنچه خدا آفریده خوب است، این ما هستیم که آنها را در چه راهى مصرف کنیم، یا چه کارهایى روى آنها انجام دهیم. «تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَ رِزْقاً حَسَناً» 3 در آفرینش میوهها (تنوع رنگ و طعم و خواص آنها و فواید کوتاه مدّت و دراز مدّت آنها و ترکیبات آنها و تأمین نیازمندىهاى انسان و مقدار تولید آن و مناسبت محل تولید با ساکنان منطقه و دسترسى انسان به آنها و عواملى که در پیدایش آنها بکار رفته) نشانهاى براى توجّه به خالق است. إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً.
*-ص278:آیه94:
پس هر گاه خواستى قرآن بخوانى، از (شر) شیطان رانده شده به خداوند پناه ببر.
البتّه شیطان را بر کسانى که ایمان آورده و بر پروردگارشان توکّل مىکنند، غلبه و سلطهاى نیست.
هر کار خوبى ممکن است آفاتى داشته باشد، همان گونه که عزّت، آفتى دارد مثل تکبّر و خدمت به مردم، آفتى دارد مثل منت گذاشتن، قرائت قرآن نیز ممکن است آفاتى از قبیل خودنمایى، کسب درآمد، رقابتهاى منفى، فریب مردم، فهم غلط، تفسیر به راى و ... داشته باشد که انسان باید هنگام تلاوت قرآن از شرّ همهى آفات، به خداوند پناه ببرد.
امام صادق علیه السلام فرمود: تلاوت نیاز به سه چیز دارد: قلب خاشع و بدن فارغ و موضع خالى.
یعنى حالتى که در آن پیش داورى نباشد.
قرآن اگر همراه با تفسیر و نظرات امامان معصوم علیهم السلام باشد، «کتاب الله و عترتى لن یفترقا» و بر دلهاى پاک وارد شود، «هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» سبب هدایت و رشد و زیاد شدن ایمان و علم مىگردد. چنان که قرآن مىفرماید: اى پیامبر هر گاه قرآن تلاوت مىکنى ما میان تو و کسانى که ایمان به آخرت ندارند مانعى قرار مىدهیم
در روایات مىخوانیم: پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله هنگام تلاوت قرآن جمله «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» را مىخواندند.
پیامها
1 از خطر نفوذ شیطان در بهترین افراد و مقدّسترین کار غافل نباشید. (تلاوت قرآن از شخصى مثل پیامبر اکرم هم نیاز به استعاذه دارد) 2 شیطان به سراغ همه مىآید، امّا در همه تأثیرگذار نیست. «لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا» 3 ایمان و توکّل، قلعهاى است که انسان را از آسیبپذیرى حفظ مىکند. «لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا» 4 پناه بردن به خداوند، نشانهى ایمان به او و توکّل بر اوست. «فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ ... آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ» 5 پناه بردن شما همراه پناه دادن اوست. (پس پناه ببرید، «فَاسْتَعِذْ» تا او شما را پناه دهد و اگر او پناه ندهد، پناهندگى ما بیهوده است.)
6 جز پناهندگى به او راه دیگرى نیست. فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ.
*-ص279:آیه 105:
جز این نیست که دروغ را تنها کسانى مىسازند که آیات خدا را باور ندارند و آنان خود دروغگویانند، (نه پیامبرى که با تمام وجود به خدا ایمان دارد)
در دو آیه قبل کفّار در تهمتى که به پیامبر اکرم مىزدند گفتند: این آیات را بشرى به او یاد داده و او به دروغ آن را به خدا نسبت مىدهد خداوند در پاسخ فرمود: آن شخصِ معلّم عرب نیست علاوه بر آنکه آن همه معارف قرآن را خداوند به کافرى نمىدهد، و در این آیه مىفرماید: پیامبر کسى نیست که حرف دیگران را به خدا نسبت دهد، این کار کسانى است که ایمان ندارند.
قرآن مىفرماید: اگر کلامى را بهدروغ بهما نسبت دهند، رگ حیاتشان را قطع مىکنیم.
در تفسیر در المنثور و المیزان از رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله آمده: مؤمن ممکن است گرفتار زنا و دزدى شود، امّا دروغ نمىگوید!. سپس این آیه را تلاوت فرمودند.
نکات مهم برای راهنمایی در یادآوری محفوظات جزء سیزده:
توجه: مطمئنا دانستن ترجمه ، مفاهیم، تفسیر و شان نزول آیات بهترین راهنما برای یادآوری آیات است ولی راههای میان بری برای خودم در نظر گرفتم که شاید به دردتون بخوره:
جزء13
*-ص243: هر 3 آیه (65 و 68 و 69) با ولما آغاز می شود .
*-ص247: درآیه 96 جمله " فلما ان جاءالبشیر" با جمله " فلما جاءه الرسول " در آیه 50 مشابه است .
*- ص 248: ترتیب آیات در این صفحه را بیشتر تمرین نمایید.
*-ص 251: درآیه 16 جمله " ام جعلوا لله شرکاء خلقوا کخلقه " با جمله " و جعلوا لله شرکاءالجن و خلقهم و خرقوا " در آیه 101 سوره انعام مشابه است و بایست با دقت بیشتر تلاوت شود .
*-ص255: آیات این صفحه با آیات صفحه 249 را از هم تمییز دهید.
مفاهیم
*ص243:آیه67: حضرت یعقوب علیه السلام به هنگام سفر برادران به مصر چهار نکته توحیدى مىگوید:
اوّل: «ما أُغْنِی عَنْکُمْ»، یعنى من با این سفارش ورود از چند در نمىتوانم چیزى از مقدّرات خدا را از شما دور کنم.
دوّم: در آیه قبل فرمود: «إِلَّا أَنْ یُحاطَ بِکُمْ»، یعنى مگر آنکه همه شما به گونهاى که تصوّر نمىکردید گرفتار حادثهاى شوید.
سوّم: در آیهى 64 فرمود: «فَاللَّهُ خَیْرٌ حافِظاً».
چهارم: در آیه 67 فرمود: «عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ».
آرى، رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله سراپا توجّه به خدا و توحید دارد، امّا فرزندان یعقوب در سفر تنها مىگفتند: «وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» یعنى ما خودمان برادرمان را حفظ مىکنیم. در این گفتگوها سیماى موحّد مخلص، با افراد عادّى به زیبایى نشان داده مىشود
*ص247: آیات 97 و 98 : فرزندان یعقوب موحّد بودند و به مقام والاى پدرشان آگاه بودند «یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا» آنچه به عنوان «ضلال» به پدر نسبت دادهاند، مراد گمراهى در عقیده نیست، بلکه گمراهى در تشخیص و علاقمندى او به یوسف بود.
براى ظالم سه روز است: روز قدرت، روز مهلت و روز ندامت.
براى مظلوم نیز سه روز است: روز حسرت که مورد ظلم قرار گرفته، روز حیرت که در فکر چارهاندیشى است و روز نصرت در این دنیا یا جهان آخرت.
کسانى که در اثر اشتباه به پدر گفتند: «إِنَّ أَبانا لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ» بعد از توجّه به اشتباه مىگویند: «إِنَّا کُنَّا خاطِئِینَ» در تفسیر مجمع البیان و أطیب البیان آمده است که حضرت یعقوب در انتظار شب جمعه یا سحر بود تا براى فرزندانش دعا کند.
*ص255:آیه 43:
در آخرین آیه مورد بحث (همانگونه که این سوره در آغاز از نام قرآن و کتاب اللَّه شروع شده) با تاکید بیشترى روى معجزه بودن قرآن، سوره رعد را پایان مىدهد، و مىگوید:" این کافران مىگویند تو پیامبر نیستى" (وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا).
هر روز بهانهاى مىتراشند، هر زمان تقاضاى معجزهاى دارند و آخر کار هم باز مىگویند تو پیامبر نیستى! در پاسخ آنها بگو" همین کافى است که دو کس میان من و شما گواه باشد یکى اللَّه و دیگرى کسانى که علم کتاب و آگاهى از قرآن نزد آنها است"! (قُلْ کَفى بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ).
هم خدا مىداند که من فرستاده اویم، و هم آنها که از این کتاب آسمانى من یعنى قرآن آگاهى کافى دارند، آنها نیز به خوبى مىدانند که این کتاب ساخته و پرداخته مغز بشر نیست، و جز از سوى خداى بزرگ امکان ندارد نازل تفسیر نمونه، ج10، ص: 254
شده باشد، و این تاکیدى است مجدد بر اعجاز قرآن از جنبههاى مختلف که ما شرح آن را در جاهاى دیگر مخصوصا در کتاب" قرآن و آخرین پیامبر" دادهایم.
بنا بر آنچه در بالا گفتیم منظور از مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ، آگاهان از محتواى قرآن مجید است.
ولى بعضى از مفسران احتمال دادهاند که اشاره به دانشمندان اهل کتاب باشد، همانها که نشانههاى پیامبر اسلام ص را در کتب آسمانى خویش خوانده بودند، و از روى علاقه و آگاهى به او ایمان آوردند.
ولى تفسیر اول صحیحتر به نظر مىرسد.
در بسیارى از روایات آمده است که منظور از مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ على بن ابى طالب ع و ائمه هدى است، که در تفسیر نور الثقلین و برهان این روایات جمع آورى شده.
این روایات دلیل بر انحصار نیست و همانگونه که بارها گفتهایم اشاره به مصداق یا مصداقهاى تام و کامل است و در هر حال تفسیر اول را که ما انتخاب کردیم تایید مىکند.
سزاوار است در اینجا سخن را با روایتى که از پیامبر ص نقل شده پایان دهیم.
ابو سعید خدرى مىگوید از پیامبر درباره قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ (که در داستان سلیمان وارد شده است) سؤال کردم فرمود:
ذاک وصى اخى سلیمان بن داود:
" او وصى و جانشین برادرم سلیمان بود" عرض کردم قُلْ کَفى بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ از چه کسى سخن مىگوید و اشاره به کیست فرمود:
ذاک اخى على بن ابى طالب:
" او برادرم على بن ابى طالب است"
پروردگارا درهاى رحمتت را بر ما بگشا و از علم کتابت به ما ارزانى دار.
بار الها! آن چنان در پرتو آگاهى به قرآن قلب ما را روشن و فکر ما را توانا کن که از تو، به غیر تو نپردازیم و هیچ چیز را به خواست تو مقدم نشمریم و در تنگناى اغراض شخصى و تنگنظرىها و خودبینىها گرفتار نشویم و در میان بندگانت تفرقه نیندازیم و انقلاب اسلامى خود را به پرتگاه خطر نکشانیم و مصالح اسلام و قرآن و ملت مسلمان را بر همه چیز مقدم بشمریم.
خداوندا! آنها که این جنگ خانمانسوز و ویرانگر را که حکام ظالم عراق به تحریک دشمنان اسلام بر ما تحمیل کردهاند از خواب غفلت بیدار کن و اگر بیدار شدنى نیستند نابودشان فرما و به ما آن آگاهى در پرتو کتابت معرفى کن که براى پیروزى بر دشمنان حق و عدالت از همه وسائل مشروع و ممکن استفاده کنیم- آمین یا رب العالمین
ص258:آیه 22: و (چون کار کیفر و پاداش به اتمام رسد) شیطان (از روى ملامت به دوزخیان) گوید: همانا خداوند به شما وعده داد وعده راست و من به شما وعده دادم ولى با شما تخلّف کردم، من بر شما تسلّطى نداشتم، جز آن که شما را دعوت کردم و شما (به میل خود) استجابت کردید. پس مرا ملامت و نکوهش نکنید، و خود را سرزنش کنید. (در این روز) نه من مىتوانم فریادرس شما باشم، و نه شما فریادرس من.
من از اینکه مرا پیش از این شریک خدا قرار داده بودید بیزارم. قطعاً براى ستمگران عذاب دردناکى است.
نکتهها)گناهکار در قیامت دست و پا مىزند تا براى خود شریک جرم پیدا کند و انحراف خود را به گردن دیگران بیندازد. گاهى مىگوید: دوست بد مرا منحرف کرد. «لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ» «1» گاهى مىگوید: رهبران فاسد مرا فاسد کردند. «لَوْ لا أَنْتُمْ لَکُنَّا مُؤْمِنِینَ» «2» گاهى شیطان را ملامت مىکند و او را عامل گمراهى خود مىداند، امّا شیطان مىگوید: مرا سرزنش نکنید، «فَلا تَلُومُونِی» ... من جز وسوسه و دعوت کارى نداشتم. انحراف از خود شما بود.
تسلّط نداشتن شیطان بر انسان، هم مورد تأیید خداوند است و هم خود شیطان به آن اقرار دارد. «إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ» «3» تو بر بندگان خالص من تسلطى ندارى. در این آیه نیز مىگوید: «ما کانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ»
پیامها(1 وعدههاى الهى، حقّ و مطابق با واقع است. «وَعْدَ الْحَقِّ» 2 شیطان با وعدههایش انسان را فریب مىدهد. «وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ» چنان که در جاى دیگر آمده: «یَعِدُهُمْ وَ یُمَنِّیهِمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلَّا غُرُوراً» «4» 3 شیطان، انسان را مجبور نمىکند، بلکه وسوسه و دعوت مىکند. «دَعَوْتُکُمْ» 4 حتّى شیطان، انسان فاسد را سرزنش مىکند. «لُومُوا أَنْفُسَکُمْ» 5 ملامت یکى از دلایل آزادى و اختیار انسان است «فَلا تَلُومُونِی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ» زیرا انسان مجبور ملامت ندارد.
6 گناه خود را به گردن شیطان نیندازیم. «فَلا تَلُومُونِی» 7 در قیامت رابطهها قطع مىشود. «ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ» (رهبران باطل و پیروان آنان از یکدیگر بیزارى مىجویند. شیطان به پیروانش مىگوید: «إِنِّی کَفَرْتُ بِما
أَشْرَکْتُمُونِ» و پیروان گمراه نیز به رهبران خود مىگویند: اگر براى ما فرصتى پیش آید و به دنیا برگردیم ما نیز از شما بیزارى خواهیم جست. «لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَما تَبَرَّؤُا مِنَّا» «1») 8 اطاعتِ غیر خداوند شرک است. «أَشْرَکْتُمُونِ» 9 استجابت دعوتهاى شیطانى، ظلم به خود و مکتب است. «إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ
نکات مهم برای راهنمایی در یادآوری محفوظات جزء دوازده:
توجه: مطمئنا دانستن ترجمه ، مفاهیم، تفسیر و شان نزول آیات بهترین راهنما برای یادآوری آیات است ولی راههای میان بری برای خودم در نظر گرفتم که شاید به دردتون بخوره:
*-ص223: ترتیب آیات این صفحه را خوب تمرین کنید تا با آیات صفحه 209 جابجا نشود .
*-ص227 : آیه 53 با آیه 78 سوره یونس کمی مشابه است که با توجه به تشابه مکانی ممکن است جابجا شود .
*-ص231: آیات 58 و 77 و 94 که در صفحات زوج قراردارند با کلمات " ولما جاء یا ولما جاءت" شروع می شوند و آیات 66 و 82 که در صفحات فرد قراردارند با کلمات " فلما جاء " شروع می شوند .
*-ص234: آیات 112 تا 115 دستوراتی است که خداوند به پیامبر اکرم و مومنین داده است .
*- ص234 : حتما سوره هود را در فاصله زمانی منظم مرور نمایید ، ضمنا حفظ شماره صفحات و آیات این سوره جهت تسلط بیشتروتمییز با سوره یونس توصیه می شود .
*-ص237 : جمله " والله علیم بما یعملون" تنها در انتهای آیه 19 سوره یوسف آمده است .
*-ص241: تنها آیه 22 سوره یوسف در جزء 12 با کلمه " و لما " آغاز می شو د و بقیه آیات (15 و 28 و 31 ) سوره یوسف در جزء 12 با کلمه " فلما " آغاز می شو د ب البته با توجه به معنای آیات قبل لزوم حرف واو عطف و یا فاء نتیجه براحتی قابل تشخیص است .
مفاهیم
*-ص231: آیه 86: «بَقِیَّتُ اللَّهِ» در این آیه به معناى درآمد و سودى است که از یک سرمایهى حلال و خداپسندانه براى انسان باقى مىماند و صد در صد حلال است. امّا در روایات به هر وجود مبارکى که به ارادهى خداوند براى بشریّت باقى مىماند، «بَقِیَّتُ اللَّهِ» گفته مىشود. از جمله به سربازان مؤمنى که پیروزمندانه از جبههى جنگ برمىگردند، زیرا به ارادهى الهى باقى ماندهاند. به امام عصر (عجّل اللَّه تعالى فرجه الشریف) نیز «بَقِیَّتُ اللَّهِ» مىگویند، چون آن وجود شریف به خواست خداوند براى هدایت مردم ذخیره و باقى نگهداشته شده است. در روایات مىخوانیم که یکى از نامها و اسامى مبارک آن حضرت «بقیة اللَّه» است «1» و ما بر او به این نام سلام مىکنیم: «السلام علیک یا بقیة اللَّه فى ارضه». وقتى آن حضرت در مکّه ظهور فرمایند، این آیه را تلاوت کرده و مىفرمایند: من آن «بَقِیَّتُ اللَّهِ» هستم. البتّه به سایر معصومین علیهم السلام نیز لقب «بقیة اللَّه» داده شده است.
*-ص234: پیام های آیه 116: 1- در همهى زمانها، افراد بىتفاوت نسبت به مفاسد اجتماعى، محکوم و مورد انتقادند. «فَلَوْ لا کانَ مِنَ الْقُرُونِ ...» 2- بیشترین مسئولیّت در نهى از منکر، بر عهدهى صاحبان علم و قدرت است. «أُولُوا بَقِیَّةٍ» 3- در هر جامعهاى، افراد مصلح و دلسوز در اقلیّت هستند. «إِلَّا قَلِیلًا» -4 رمز سقوط امّتهاى پیشین، بىتفاوتى و ترک نهى از منکر بوده است. «إِلَّا قَلِیلًا مِمَّنْ أَنْجَیْنا» 5- نتیجهى دلسوزى مصلحین و اصلاح جامعه، نجات از قهر الهى است. «أَنْجَیْنا» -6 ظلم، عیّاشى و جرم، اضلاع مثلث شوم سقوط و هَلاکتاند. «ظَلَمُوا»، «أُتْرِفُوا»، «مُجْرِمِینَ
*-ص237: آیه 18: "سولت لکم انفسکم امرا " یعنی نفستان کاری را (کار غلط) برایتان زیبا جلوه داده است .
نکات مهم برای راهنمایی در یادآوری محفوظات جزء یازده:
توجه: مطمئنا دانستن ترجمه ، مفاهیم، تفسیر و شان نزول آیات بهترین راهنما برای یادآوری آیات است ولی راههای میان بری برای خودم در نظر گرفتم که شاید به دردتون بخوره:
*-ص203: انتهای آیات 97 ، 98 و 99 به ترتیب ( والله علیم حکیم ، والله سمیع علیم و ان الله غفور الرحیم ) است که انتهای آیات 102 ، 103 و 106 ترتیب آنها بالعکس می شود یعنی ((ان الله غفور الرحیم ، والله سمیع علیم و والله علیم حکیم )
*-ص204: تنها در آیه 111 سوره توبه کلمه انفسهم مقدم بر اموالهم دریک جمله آمده است .
*-ص204 : انتهای آیه 111 جمله " و ذالک هوالفوز العظیم " می باشد که با انتهای آیه 72 همین سوره " ذالک هوالفوز العظیم " کمی متفاوت است و بخاطر مشابهت مکانی در صفحه بایستی دقت نمود تا جابجا خوانده نشود .
*-ص207: انتهای آیه 125 جمله "و ماتوا و هم کافرون" می باشد که با جمله "وماتوا و هم فاسقون" در آیه 84 همین سوره نباید اشتباه کرد .
*-ص 209 : دو آیه 6 و 7 سوره یونس با کلمه " انّ " آغاز می شود این راهنمایی جهت انتقال صحیح صفحه خیلی مفید است . ضمنا ترتیب آیات این صفحه را خوب تمرین کنید در آینده صفحات مشابه است که تسلط قبلی شما به این صفحه برای تمییز آنها بسیار لازم است .
*-ص211 : آیه 21 با کمی تفاوت در سوره های دیگر تکرار شده که بایستی با دقت حفظ و مرور شود .
*- ص 215 : آیه 54 بایستی با دقت حفظ و مرور شود .
*- ص216 : ترتیب آیات صفحات 212 ، 214 و 216 را خوب دقت کنید تا انتقال آیات به یکدیگر صورت نگیرد .
*-ص216: آیات انتهایی صفحات 212 (آیات32 و 33) ، 214(آیات51 ،52 و 53) و 216(آیات 69 و 70) را خوب دقت کنید تا انتقال آیات به یکدیگر صورت نگیرد .
*-ص217: به تشابه آیه 75 با آیه 103 سوره اعراف دقت کنید تا اننتقال آیه صورت نگیرد .
*- ص220 : آیه 106 در این صفحه با آیه 76 سوره مائده در صفحه 120 خیلی مشابه است و بدلیل مشابهت مکانی انتقال به یکدیگر صورت می گیرد .
*- ص221 : حتما سوره یونس را در فاصله زمانی منظم مرور نمایید ، ضمنا حفظ شماره صفحات و آیات این سوره جهت تسلط بیشتر توصیه می شود .
مفاهیم
*-ص203: این آیه که بیان کنندهى آگاهى خدا و پیامبر و مؤمنان از عملکرد ماست، همان عقیدهى شیعه را مبنى بر «عرضهى اعمال» بر اولیاى خدا بیان مىکند. این عرضه، روزانه یا هر هفته و هر ماه انجام مىگیرد و اگر اعمال ما خوب باشد، اولیاى خدا از ما شاد مىشوند و اگر بد باشد، نگران و اندوهگین مىگردند. ایمان به این عرضهى عمل، در ایجاد تقوا و حیا مؤثّر است. امام صادق علیه السلام فرمود: اى مردم! با گناهِ خود، رسول خدا را ناراحت نکنید.
به گفتهى روایات، مراد از «الْمُؤْمِنُونَ»، امامان معصومند که خداوند آنان را از اعمال ما آگاه مىسازد
*-ص207 : همانا پیامبرى از خودتان به سوى شما آمده است که آنچه شما را برنجاند بر او سخت است، بر هدایت شما حریص و دلسوز، و به مؤمنان رئوف و مهربان است.
نکتهها:(خداوند جز بر پیامبر اسلام، بر هیچ یک از پیامبران دو نام از نامهاى خویش را اطلاق نکرده است. «رَؤُفٌ»، «رَحِیمٌ» توجّه به صفات رهبران آسمانى که در این آیه مطرح است و مقایسهى آنها با صفات دیگر رهبرانِ بشرى، لطف خدا را به بشر و لزوم اطاعت مطلق از این گونه رهبران را نشان مىدهد)